جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۴ خرداد


 
  • پیام تسلیت در پی عروج شهادت‌گونۀ رییس محترم جمهوری اسلامی ایران و هیأت همراه
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ نهم: هدف از خلقت انسان(3)
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ هشتم: هدف از خلقت انسان(2)
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی

  • -->

    تاريخ و سيره / مظهر حق / فصل نهم: روزگار تنهايي اميرالمومنين عليه السلام
    شبيخون‌هاي عمّال معاويه

    مصیبت دیگری که در این دوران، رنج امام را تشدید می‌کرد، شبیخون‌های عمّال معاویه بود که به دستور او می‌خواستند بلاد اسلامی را ناامن کنند. پس از آن كه معاويه، تلخي شكست در جبهه‌ی صفّين را چشيد، به اين نتيجه رسيد كه توان برخورد رو در رو با امام«سلام الله علیه» را ندارد. لذا براي رسيدن به اهداف و مطامع شوم خود، راه ديگري در پيش گرفت؛ راه و سياستي غير اسلامي و غير انساني در برخورد با امام«سلام الله علیه»؛ از قبيل: ترور، آتش زدن خانه‌ها، غارت اموال، ايجاد رعب و هراس در ميان مردم و سلب امنيّت از شهرهاي اسلامي و ...

    معاويه از این کار چند هدف را دنبال می‌کرد:

    1. مأيوس ساختن مردم از حكومت علي«سلام الله علیه» و در هم شكستن مقاومت آنان و جلوگيري از تداوم حمايت آنان از امام«سلام الله علیه».

    2. سلطه يافتن بر جاهايي كه موقعيّت سياسي مهمّي داشتند؛ مثل بصره و مصر.

    3. وا داشتن امام«سلام الله علیه» به مقابله به مثل و از بين بردن قداست امام«سلام الله علیه» در اذهان عمومي مردم.

    آن چه به اين سياست خطرناك كمك كرد، شهادت گروهي از فرماندهان لشكر امام«سلام الله علیه» از يك طرف و خستگي سپاه ايشان و سرپيچي آن‌ها از اطاعت فرماندهشان از طرف ديگر بود. ولي امام«سلام الله علیه» در آن شرايط حسّاس هم سرِ سوزني از مرز عدالت، تجاوز نكرد.

    از جمله، معاويه، «بُسْر بن ابي اَرطات»[1]را با سه هزار نفر فرستاد و به او گفت: به مدينه برو و اهل آن را آواره كن، به هر كه رسیدی او را بترسان و اگر مالي داشت و در اطاعت ما نبود، غارتش كن. به مردم مدينه چنين وانمود كن كه قصد جانشان را كرده‌اي. سپس به مكّه برو و مردم بين مكّه و مدينه را به وحشت بيانداز و آنان را آواره و پراكنده کن. سپس به صنعا برو، كه آن جا پيرواني داريم و نامه‌ی آنان به من رسيده است.

    بُسر رفت. به هيچ قبيله‌اي نمی‌رسید مگر آن كه طبق دستور معاويه با آنان رفتار مي‌كرد تا آن كه به مدينه رسيد. فرماندار مدينه ابو ايّوب انصاري بود كه از مدينه فرار کرد.

    بُسر وارد مدینه شد و خانه‌هايي را خراب كرد. سپس به مكّه و يمن رفت. فرماندار امام در يمن عبيد اللّه بن عبّاس بود.

    بُسر وارد يمن شد. عبيد اللّه بن عبّاس از يمن فرار کرده بود و «عبد اللّه بن عبد المدانِ حارثي» را به جاي خود گذاشته بود. بُسر آمد و او و پسرش مالك بن عبد اللّه را كشت. عبيد اللّه بن عبّاس دو پسرش «عبد الرحمان» و «قُثَم» را نزد مادر آن دو گذاشت و مردي از كنانه را هم به جاي خود گذاشته بود.

    وقتی بُسر به نزد آن زن رسيد، دو پسر عبيد اللّه را خواست تا آنان را بكشد. آن مردِ كناني شمشيرش را كشيد و گفت: به خدا سوگند، در دفاع از اين دو كشته مي‌شوم تا عذري نزد خدا و مردم داشته باشم. با شمشيرش به زد و خورد پرداخت تا كشته شد. 

    زناني از بني كنانه بيرون آمدند و گفتند: اي بُسر! مردان مي‌جنگند، بچه‌ها چه كرده‌اند؟ به خدا سوگند، در جاهليّت هم كودكان را نمي‌كشتند.

    بُسر گفت: به خدا سوگند، تصميم داشتم شما زنان را نيز بکشم. آن دو كودك را جلو آورد و سرشان را بُريد[2].

    وقتی خبر هجوم بسر به یمن، به امام«سلام الله علیه» رسید، فرمودند:

    خبر يافته‌ام كه بُسر بر يمن وارد گشته است. به يقين و سوگند به خدا، چنين مي‌پندارم كه اين قوم بر شما چيره شوند، به خاطر وحدتي كه بر باطلشان دارند و پراكندگي‌اي كه شما در راه حقّتان داريد، و به خاطر نافرماني شما پيشواي حقّتان را و پيروي آنان پيشواي باطلشان را، و به خاطر امانت‌داري آنان و خيانت شما، و به خاطر اصلاح‌گري آنان در شهرهايشان و فساد انگيزي شما. من اگر يكي از شما را بر يك قدحي چوبي امين بشمارم، بيم آن دارم كه بند آن را برُبايد!

    خدايا! اينان از من خسته شده‌اند، من هم از اينان به ستوه آمده‌ام. من از آنان دل‌تنگ شده‌ام و آنان از من. مرا به بهتر از اينان جايگزين ببخش و اينان را به بدتر از من جايگزين بده.

     

    خدايا! دل‌هايشان را آب كن، آن گونه كه نمك در آب، ذوب مي‌شود. به خدا سوگند، دوست داشتم به جاي شما هزار سوار از فرزندان «فراس بن غنم»[3] داشتم[4].

     

    پی نوشت ها:

    [1]. نام او را «بسر بن ارطات» هم گفته‌اند.

    [2]. تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 197 (با تلخيص).

    [3]. بني فراس، به غيرت و دليری معروف بودند.

    [4]. نهج البلاغة، خطبه‌ی 25، ص 67.

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365