عنوان: رذیلت سی و پنجم: ناشكیبائی
شرح:

شرح فضیلت‌ها و رذیلت‌های اخلاقی

رذیلت سی و پنجم: ناشكیبائی

رذیلۀ اخلاقی «ناشكیبائی» یا «بی‌صبری»، كه در عربی آن را «جَزَع» می‌‏خوانند، از نظر لغت، اندوهی است كه در اثر به‌دست نیاوردن محبوب، پدید م‌ی‏آید. جزَع از نظر معنی با «فزَع» یكسان است؛ با این تفاوت كه فزَع، بیشتر به اندوه حاصل از ترس گفته می‌شود. این دو واژه، با «هلَع» نیز مترادف است؛ با این تفاوت كه استعمال هلع بیشتر دربارۀ اندوهی است كه از حرص زدن دربارۀ چیزی و به‌دست نیاوردن آن پدید می‌‏آید. قرآن‌کریم می‌فرماید:

>إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً، إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً، وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً<[1]

به‌کار بردن واژۀ هلَع، برای رساندن مفهوم ناشکیبایی، از جهاتی برتر از واژۀ جزع است؛ از جمله اینکه: هلع، مربوط به صفات و ملکات نفسانی و جزع بیشتر مربوط به رفتار است، دیگر اینکه هلَع، جزَع را نیز در بر خواهد گرفت، درحالی كه جزع نمی‏‌تواند معنای هلع را پوشش دهد و بالأخره، مهم‌ترین نكته آن است كه به شهادت قرآن كریم، هلَع از معنایی بسیار گسترده برخوردار است که علاوه بر ناشکیبایی در غم و ناراحتی، ناشکیبایی در شادی را نیز در بر می‏‌گیرد، امّا جزع چنین نیست.

گذشته از مباحث ادبی، باید بدانیم که رذیلت ناشكیبایی، نوعی نادانی است. اگر این صفت ناپسند در دل انسان ریشه بدواند، قدرت تعقّل و تفکّر را از وی سلب کرده، سه قسم بلای مهلک نازل می‌کند؛ بلای اوّل آنکه هنگام مواجهۀ آدمی با مصیبت و سختی، زبان به شكایت از همه، حتی خداوند گشوده، رفتارهای ناشایست اخلاقی از او سر می‌زند؛ و مفاسدی از قبیل اندوه، نگرانی، اضطراب، پریشانی، بی‏ثباتی و سستی در پی آن بروز خواهد کرد.

بلای دوّم آنکه افراد ناشکیبا که آن‌ها را «سبك‏سر» نیز می‌خوانند، در برابر گناه، مقاومت و استقامت لازم را ندارند و شخصیت خود را زود و ارزان به اندک متاعی از دنیا و خواسته‌های دنیوی می‌فروشند. در این‌صورت، واضح است كه مواجهه با شهوات، به‌خصوص شهوت جنسی، انسانِ سبك‌سر را چنان بی‌تاب می‌کند كه حاضر است دنیا و آنچه در آن است را فدا کند، تا به خواستۀ خویش دست یابد!

بلای سوّم این است که انسان سبک‌سر، در غم یا شادی فراوان، خودش را می‌بازد؛ از این رو خدا را فراموش کرده، گاه از انجام واجبات و عبادات نیز روی‏گردان می‏شود.

خلاصه آنکه این رذیلۀ خطرناک در شمار صفات ناپسندی است كه در صورت طغیان، شرور دنیا و آخرت را در خود نهفته دارد و افراد مبتلا به آن، حالتی ناپسندتر و سخت‏تر از دیوانگان خواهند داشت.

پاك‌سازی نفس از این رذیله، علاوه بر راهکارهای کلّی، نظیر مبارزۀ منفی و عمل بر خلاف درخواست صفت رذیله که با تمرینِ صبر محقّق می‌گردد، راهکارهای ویژه‌ای هم دارد. در سورۀ مبارکۀ معارج، پس از بیان آیاتی که در آن نوع انسان را هلوع و ناشکیبا معرفی می‌فرماید و با آیۀ: >إِنَّ الانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا< آغاز می‌گردد، چند دسته افراد را از این صفت مستثنا می‌کند، یعنی در واقع، یک برنامۀ عملی با چند راهکار برای خلاصی از این صفت رذیله بیان می‌دارد که عبارتند از: اهمیت به نماز؛ اهتمام به قانون تعاون و مواسات؛ ایمان به قیامت؛ حفظ عفّت و غیرت؛ پای‏بندی به پیمان‌ها و رد نمودن امانت‌ها و ادای شهادت یا کتمان نکردن حقیقت.

عمل به این برنامۀ کاربردی، برای تهذیب نفس و به ویژه برای ریشه‌کن کردن صفت رذیلۀ ناشکیبایی و نیز کاشتن درخت فضیلت صبر به جای آن، تأثیر به‌سزا دارد.



[1]. المعارج، 19تا21: «به راستی كه انسان سخت آزمند [و بی‏تاب‏] خلق شده است. چون صدمه‏ای به او رسد عجز و لابه كند. و چون خیری به او رسد بخل ورزد.»