عنوان: فصل سى و پنجم: پاداش و كيفر، تكوينى است نه قراردادى
شرح:

از بحثهاى قبلى به خوبى استفاده شد كه رابطه دنيا و آخرت، رابطه عينيّت و ظاهر و باطن است و اين دو در حقيقت دو روى يك سكّه‏اند، سكّه‏اى كه يك روى آن دنيا و روى ديگر آن آخرت است. آنچه را ما در اينجا مى‏كاريم در آنجا برداشت مى‏كنيم و نتيجه اعمال دنيايى را در آن سرا مى‏يابيم، اگر خوب است به صورت نعمتهاى بهشت و اگر بد است به صورت نقمتهاى جهنّم:

»فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرَّاً يَرَهُ.» [1]

»هر كس به اندازه ذرّه‏اى كار خير انجام دهد آن را مى‏بيند و هر كس به اندازه ذرّه‏اى كار بد كرده آن را مى‏بيند.»

 اين آيه شريفه كه نظير آن در قرآن شريف فراوان بوده و از محكمات است و تقدير و تأويل ندارد، دلالت مى‏كند كه انسان، خودِ آن خير يا شرّ را مى‏بيند نه جزاى آن را، اگر ذرّه‏اى خوبى كند همان را به صورت پاداش و نعمتهاى بهشتى مى‏يابد و اگر ذرّه‏اى بدى كند، همان را به صورت آتش و نقمتهايى در جهنم مى‏يابد و از طرف حقّ  تبارك و تعالى - به آنها چنين خطاب مى‏شود:

»ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ اَيْديكُمْ وَ اَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلّامٍ لِلْعَبيدِ.» [2]

»اين در مقابل كارهايى است كه از پيش فرستاده‏ايد، خداوند نسبت به بندگانش هرگز ستم روا نمى‏دارد.»

 بنابراين مسأله خلود و جاودانگى پاكان و نيكان در بهشت و خلود و جاودانگى آلودگان و معصيت كاران در جهنّم براى اهل جهنّم امرى طبيعى است. همچنين عذابهاى دردناك جهنّم نظير نعمتهاى بهشتى امرى قرار دادى و به عنوان كيفر يا پاداش نيست تا گفته شود آن كيفرها و پاداشها با آن اعمال موقّت دنيايى تناسب ندارد و خلود در جهنّم با اعمال زشت موقّت - كه حدّ بالاى آن مثلاً در يك دوره عُمر صد ساله است - متناسب نيست.

 البته «توبه» در اين دنيا و «مغفرت» و «شفاعت» در آخرت براى كسانى كه لياقت دارند و با دست خود اين شايستگى‏ها را از بين نبرده‏اند، باعث رهايى گناهكاران مى‏شود و به عبارت ديگر ميان انسان و آتش فاصله مى‏اندازد و بلكه از قرآن شريف استفاده مى‏شود كه »توبه« انسان و »مغفرت« خداوند و »شفاعت« اهل بيت(سلام‌الله‌علیهم):، آتش و نقمتهاى آن را نابود مى‏كند:

»اِلّا مَنْ تابَ وَ امَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَاُولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ.» [3]

»مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند كه خداوند گناهان آنان را به نيكيها تبديل مى‏كند.»

 همچنانكه از قرآن كريم استفاده مى‏شود كه بعضى اعمال نيز، نعمتهاى بهشتى را نابود مى‏كند و در حقيقت حسنه را به سيّئه تبديل مى‏نمايد:

»لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْاَذى كالَّذى يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَومِ الْاخِرِ.» [4]

»بخششهاى خود را با منّت و آزار باطل نكنيد مانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏كند و به خداو روز قيامت ايمان نمى‏آورد.»

»وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَاُولئِكَ حَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْاخِرَةِ وَ اُولئِكَ اَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ.» [5]

»كسى كه از آيينش برگردد و در حال كفر بميرد تمام اعمال نيك او در دنيا و آخرت بر باد مى‏رود و آنان اهل دوزخ هستند و هميشه در آن خواهند بود.»

 اين نكته آخر يعنى تبديل حسنات به سيئات و بالعكس، همان چيزى است كه متكلّمين و علماء علم كلام، از آن با عنوان »حبط و تكفير« ياد كرده‏اند كه «حبط» عبارت است از اينكه ثواب اعمال پيشين بر اثر گناهان از بين برود و «تكفير» به اين معنى است كه كيفر و آثار گناهان پيشين به خاطر اعمال نيكِ بعدى، زائل شود. كلاميّون شيعى به تبعيّت از قرآن كريم و معصومين:، در اين زمينه، كلمات متين و ارزنده‏اى دارند كه بايد به محل تفصيل آن مراجعه كرد.

 ===================

پی‌نوشت‌ها

[1] زلزال، 7و8.

[2] انفال، ‌51.

[3] فرقان، 70.

[4] بقره، 264.

[5] بقره، ‌217.