جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    باز نشر بیانات معظّم‌له با موضوع تهذیب نفس

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَ المُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

     

    شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولی‌عصر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.

    بحث ما دربارۀ رذیلت و فضيلت بود. راجع به صفاتی که بايد در ما باشد، و راجع به رذالت‌ها و صفاتی که بايد در ما نباشد. مقداری دربارۀ اين فضايل و رذائل صحبت کردم و چون فاصله افتاده است، جمله‌ای که بارها قرآن گفته است و من هم به تبع قرآن گفته‌ام، اينست که اين بحث، بحث فوق‌العاده مهمّی است. ما در اسلام مهم‌تر از تهذيب نفس نداريم. ثواب آن هم خط مقدّم جبهه است. اگر به راستی کسی در خط مقدّم جبهه باشد و بميرد و نتواند صفات رذيله را ريشه‌کن کند و نتواند فضايل را در خود ايجاد کند، ثواب جبهه و ثواب شهيد دارد و پروردگار عالم در روز قيامت پاداشی که به او می‌دهد اينست که صفات رذيلۀ او را رفع می‌کند. قرآن می‌فرمايد اين بهشتی‌ها که به بهشت می‌روند، نمی‌شود با صفات رذيله بروند، لذا می‌فرماید:

    «وَ نَزَعْنا ما في‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ»[1]

    خدا صفات رذيله‌اش را برطرف می‌کند و فضائل به او می‌دهد و يک انسان کامل می‌شود و به بهشت می‌رود؛ امّا اگر کسی به فکر نباشد و در اين راه نباشد که جهاد اکبر است و پيغمبر اکرم«صلّي‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌فرمايند جهاد اکبر است و اگر کسی در اين راه نباشد و بميرد، آن صفات رذيله برايش جهنّم است، آن صفات رذيله برای او آلام جهنّم است. مار و مور و عقرب‌ها و حميم‌ها از همين صفات رذيله سرچشمه می‌گيرد:

    «وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً»[2]

    اين هيزم جهنّم است و در درون او صفات رذيله شعله‌ور است،‌ و اگر کسی در راه نباشد، رستگار شدن او مشکل است. لذا قرآن بعد از يازده قسم در سورۀ شمس می‌فرمايد:

    «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها ، وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»[3]

    رستگاری فقط از کسی است که خودسازی کند. درخت رذالت را از دل بکند و درخت فضيلت به جای آن غرس کند و بارور کند و از ميوۀ آن استفاده کند. بدبخت و شقی است کسی که صفات رذيله‌ای در درون او حکمفرما باشد. هر صفت رذيله‌ای که باشد، حسد يا بخل يا اختلاف و بدبينی به ديگران و امثال اينها.

    امر دوّمی که همه بايد به آن توجه داشته باشيم، اينست که قرآن می‌فرمايد اين خودسازی مشکل است و خدا بايد کمک کند. بايد با رابطۀ با خدا باشد و خدا معلم اخلاق شود، و الاّ اگر خدا کمک نکند و رأفت و رحمت خدا نباشد، هيچکس نمی‌تواند اين مشکل را پشت سر بگذارد:

    «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ»[4]

    اگر فضل خدا و عنايت خدا نباشد، هيچکس نمی‌تواند اين راه را برود و خودسازی کند و درخت رذالت را بکند و درخت فضيلت را غرس کند. معلم اخلاق، خداست. لذا من از همۀ شما تقاضا دارم يکی از دعاهايتان بعد نماز شب يا بعد از کمک کردن به ديگران و بالاخره بعد عمل شايسته و بعد از عمل قربی و عبادي، همين باشد که خدايا کمکم کن. اگر خدا کمک کند، می‌توانيم، البته با سختی و رياضت‌های ديني. اينکه انسان بتواند از اين راه که راه مستقيم قرآن است، سالم از دنيا برود. اما دعای فقط فايده ندارد بلکه همّت و تلاش و کوشش می‌خواهد. متأسّفانه همه و حتّی اهل علم در اين باره کوتاه می‌آيند. اين جلسه الان جلسۀ مقدّسی است، هم از نظر آقايان و هم از نظر خانم‌ها. امّا شما مقدّس‌ها در بيست و چهار ساعت، چند ساعت خودسازی می‌کنيد؟! چند ساعت کار می‌کنيد که صفات رذيله را از دل بکنيد؟! شما که اهل کاريد، هيچ کاری نمی‌کنيد و معلوم است مردم عادی اصلاً به فکر اين حرف‌ها نيستند، در حالی که اين کار خودسازی واجب‌تر از نماز و روزه است. اين کار خودسازی از رفتن به مکّۀ واجب و مستحب، واجب‌تر است. و بالاخره دست روی هر عبادتی بگذاريم، وقتی با قضيۀ تهذيب نفس بسنجيم، ثواب تهذيب نفس خيلی بيشتر و بالاتر است. لذا پيغمبر اکرم«صلّي‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» با جهاد سنجيدند و فرمودند جهاد اکبر است. وقتی بسيجی‌ها پيروز از جبهه برمی‌گشتند، پيغمبر اکرم«صلّي‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» به استقبال آنها می‌رفتند،‌ البته اگر خود پيغمبر اکرم«صلّي‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در آن جبهه شرکت نداشتند، قبل از متفرّق شدن در مسجد آنها را جمع می‌کردند و می‌فرمودند ای جوان‌ها و ای کسانی که به جبهه رفتيد و پيروز برگشتيد! آفرین بر شما:

    «مَرحَباً بِقَومٍ قَضَوُا الجِهَادَ الأصغَرَ وَ بَقِىَ عَلَيهِمُ الجِهَادُ الأكبَرُ»

    برخی سؤال می کردند يا رسول الله! جهاد اکبر چيست؟ حضرت می‌فرمودند: «جهاد النفس».[5] مهم‌تر از اين جبهه‌ای که رفتيد و پيروز برگشتيد، مسئلۀ خودسازی است.

    نکتۀ سوّمی که بارها گفتم و بايد به آن توجّه داشته باشيد، اينست که همۀ ما صفات رذيله داريم. اگر کسی ادّعا کند من توانسته‌ام درخت رذالت را بکنم و درخت فضيلت را غرس کنم و بارور کنم و از ميوۀ آن خود و ديگران استفاده می‌کنم، جهل مرکّب دارد. حضرت امام بعضی اوقات به ما نصيحت می‌کردند که چهل سال خون جگر می‌خواهد و کار و تلاش و کوشش می‌خواهد که انسان بتواند اين درخت رذالت را ريشه‌کن کند. حتّی بعضی از بزرگان می‌فرمايند يک صفت رذيله. اينکه انسان برسد به آنجا که حسود نباشد. شما که از مقدّس‌ها هستيد اگر غيبت نمی‌کنيد و به جای غيبت از ديگران دفاع می‌کنيد و اگر شايعه‌پراکنی نداريد، مانع از اين هم می‌شويد که شايعه‌پراکنی شود. اگر تهمت به ديگران نمی‌زنيد و توهين به ديگران نمی‌کنيد و اگر کسی توهين کرد، حسابی در مقابلش می‌ايستيد و از مؤمن دفاع می‌کنيد. اگر به راستی اين در زندگی شما باشد، احتمال هست که حسود نباشيد. امّا اينکه انسان بتواند اين حسادت را ريشه‌کن کند، خيلی مشکل است. اگر شما رسيده باشيد به آنجا که تکبّر در وجود شما نباشد، اگر کسی نقص شما را گفت، خوشحال شويد و او را دعا کنيد، اگر کسی عيب شما را در روی شما گفت،‌ به قول امام صادق«سلام‌الله‌علیه» مثل اينکه به شما هديه داده است، از او تشکّر کنيد. اين علامت اينست که شما تکبّر نداريد. بايد انتقاد کنيم و امّا مهم‌تر، انتقادپذير باشيم. اين انتقادپذيری کم پيدا می‌شود. در روی کسی تعريف شما را بکند، تعريف فضل و تعريف دينتان را بکند، شما خوشحال می‌شويد، امّا اگر در رو از شما انتقاد کند و عيب شما را بگويد ناراحت می‌شويد. اگر تعريف شما را کردند، مغرور نشويد و امّا اگر از شما انتقاد کنند، خوشحال شويد و تشکّر کنيد.

    مشهور است مسلمانان صدر اسلام که توانستند يک انقلاب جهانی درست کنند، به قول يکی از جنگجوها، نصف جهان را در پنجاه سال گرفتند و گُردۀ دنيا را با وحدتشان تکان دادند. اين مسلمان‌ها سواد الفبا نداشتند، امّا ايمان در دلشان رسوخ کرده بود.

    «أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى‏ إِلَيَ‏ عُيُوبِي‏»[6]

    خدا رحمت کند کسی را که بيايد و عيب‌های مرا بگويد. و اگر کسی عيب‌های او را می‌گفت، ‌حتّی عيب‌های عرفی مثل اينکه بد راه می‌روی يا دهانت بو می‌دهد يا در صحبت نزاکت را مراعات نمی‌کنی و نشستن خوبی نداری و امثال اينها را می‌گفت، خيلی خوشحال می‌شد. مثل دوای دکتر که خوب می‌خورد و خوب می‌شد. همۀ ما بايد چنين باشيم تا اينطور شويم که تکبّر نداريم و تواضع داريم. اگر ما اصلاً‌ و ابداً به عباداتمان اهميّت ندهيم، برای اينکه احمقانه است که کسی به عبادات خودش مغرور باشد. نمازی که حضور قلب ندارد، نماز نيست، لذا مورد قبول خدا هم نيست. کمک کردن به ديگران، اگر صددرصد برای خدا نباشد، فايده‌ای که بايد داشته باشد، ندارد و بالاخره وقتی روی عباداتمان برويم، اوّل بايد خدا توفيقش را بدهد و بعد ما عبادت کنيم. اگر توفيق از خدا نباشد، ما هيچوقت نمی‌توانيم هيچ کار عبادی کنيم يا ترک معصيت کنيم. «لا حول و لا قوة الاّ بالله العلی العظيم». خدايا اگر معصيت نمی‌کنم از توست و اگر عبادت می‌کنم از توست.

    اين «بحول لله و قوته أقوم و أقعد» که در نماز می‌خوانيم، ‌چيز خوبی است و بايد به آن توجّه کرد که خدايا من هيچ کاره هستم و اگر گناه نمی‌کنم از توست و اگر عبادت می‌کنم، از توست. بنابراين، اين عبادات ما چيزی نيست که به آن بنازيم، اگر به راستی کسی پيدا شود که اينگونه عبادت کند و اجتناب از گناه داشته باشد، امّا به اين چيزها مغرور نشود، يعنی مَن منَ، ولو برای خودش نداشته باشد، انصافاً کار مشکلی است. ممکن است کسی بگويد من چنين هستم، امّا وقتی در امتحان بيايد، رفوزه می‌شود. کار، کار مشکلی است، امّا کار لازمی است و ما لازم‌تر از خودسازی نداريم. عمر انسان پربرکت می‌شود، اگر باشد، دنيای آباد و آخرت آبادتری خدا به او عنايت می‌کند و اگر نباشد، ‌عمر او بی‌برکت است، مال او بی‌برکت است و مخصوصاً علم او بی‌برکت است و بالاخره نه دنيا را دارد و نه آخرت را. همان صفات رذيله در همين دنيا دست و پا پيچ او می‌شود و به قول امام صادق«سلام‌الله‌علیه» آتش حسد، اوّل خودش را می‌سوزاند و بعد ديگران را. آتش تکبّر، او را منفور در جامعه می‌کند. آدم مغرور سست در عبادت می‌شود و بالاخره دست روی هر صفت رذيله‌ای بگذاريم، می‌بينيم برای دنيای انسان خيلی ضرر دارد و امّا برای آخرت، اصلاً جهنّم يعنی درون و يعنی صفات رذيله:

    «وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً»

    هيزم جهنّم خود انسان است. آن صفات رذيله الان هم هست امّا ما به آن توجّه نداريم. وقتی که حقايق رو بيفتد، می‌بينيم که آن صفات رذيله در درون ما شعله‌ور شد و مار و مور و عقرب زبان ما به راستی در آنجا مار و مور و عقرب شد.

    اين سخن‌های چو مار و کژدمت                      مار و کژدم می‌شود، گيرد دمت

    اينها فقط شعر نيست و اگر شعر هست از قرآن و روايات گرفته شده است. اينها سخنرانی نيست بلکه قرآن و روايات اهل بيت است‌ و ما بايد به اين آيات و روايات اهميّت دهيم. بارها گفتم جوان‌ها! اين قرآنی که ما داريم، کپيۀ عالم وجود است. به قول مرحوم حاجی سبزواری و به قول حضرت امام يک تجلّی ذاتی با همۀ اسماء و صفاتش و حتّی اسماء‌ و صفات مستأثره‌اش است. تجلّی قرآن يعنی تجلّی خدا. اين قرآن کپيۀ عالم وجود است، امّا نمی‌گوييم کتاب علم است. طنطاوی هفتصد آيه دربارۀ علوم قرآن در اين تفسيرش آورده است و بالاترين قانون را دارد اما کتاب قانون نيست يا کتاب فقه نيست. بالاترين تفسير را دارد اما کتاب تفسير نيست. پس اين قرآن کتاب اخلاق است و برای اين آمده که:

    «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ»[7]

    پيغمبر با معجزه آمده و معجزه، قرآن است. اين قرآن کتاب اخلاق است. به ما طرز خودسازی را می‌آموزد و آمده برای اينکه ما به‌واسطۀ اين قرآن،‌ صفات رذيله را رفع کنيم و فضايل را به جای آن رذائل، غرس کنيم. لذا اگر از شما بپرسند که قرآن چيست، بگوييد کتاب اخلاق است، گرچه همۀ علوم در قرآن هست و چيزی پيدا نمی‌شود که در قرآن نباشد:

    «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبينٍ»[8]

    اگر شما خيلی شأن قرآن را پايين بياوريد، حرف مرحوم حاجی سبزواری در منظومه می‌شود که بايد بگوييم کپيۀ عالم وجود است. يعنی چيزی پيدا نمی‌شود که در قرآن نباشد. امّا اين شأن قرآن نيست بلکه شأن قرآن بالاتر از اين است. قرآن خودش را معرفی می‌کند و می‌فرمايد:

    «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ»

    حرف چهارم اينکه ما اگر به واسطۀ‌ قرآن، خودسازی نکنيم و اگر ما به درس اخلاق اهميت ندهيم و اگر ما هميشه در صدد اين نباشيم که صفات رذيله را رفع کنيم و فضايل را به جای آن غرس کنيم و اگر بی‌تفاوت راجع به اخلاق باشيم، اين بی‌تفاوتی راجع به قرآن است،‌ و وای به کسی که قرآن سرمشق زندگی او نباشد.

    مرحوم کلينی در کافی روايتی نقل می‌کند که روايت خيلی عاليست. می‌فرمايد:

    «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ‏ الْفِتَنُ‏ كَقِطَعِ‏ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ»

    اگر فتنه‌ها و بلاها مثل ابر سياه روی سر شما آمد، تمسک به قرآن کنيد. اين قرآن زنده است و شفاعت می‌کند و شفاعتش پذيرفته می‌شود و نفرين می‌کند و نفرينش پذيرفته می‌شود. بعد پيغمبر اکرم«صلّي‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌فرمايند:

    «وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ»[9]

    هرکه قرآن سرمشق زندگی او باشد،‌بهشتش از همين دنيا شروع می‌شود تا به بهشت موعود برسد، ‌و هرکسی که پشت پا به قرآن بزند و بی‌تفاوت راجع به قرآن باشد و از قرآن آنچه بايد استفاده کند، نکند، جهنّمش از همان جا شروع می‌شود تا به جهنّم موعود برسد؛ لذا توجّه به اين مطلب که اگر کسی خودسازی نکند، بی‌تفاوت راجع به قرآن است و کسی که بی‌تفاوت راجع به قرآن باشد، زندگی دنيا و آخرت او سخت است.



    [1]. الاعراف، 43: «و هرگونه كينه‏اى را از سينه‏هايشان مى‏زداييم.»

    [2]. الجن، 15: «ولى منحرفان، هيزم جهنّم خواهند بود.»

    [3]. الشمس، 9 و 10: «كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد، و هر كه آلوده‏اش ساخت، قطعاً درباخت.»

    [4]. النور، 21: «و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هيچ كس از شما پاك نمى‏شد، ولى [اين‏] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مى‏گرداند و خدا[ست كه‏] شنواىِ داناست.»

    [5]. الکافی، ج 5، ص 12.

    [6]. الکافی، ج 2، ص 639.

    [7]. الجمعه، 2: «اوست آن كس كه در ميان بى‏سوادان فرستاده‏اى از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد، و [آنان‏] قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.»

    [8]. الانعام، 59: «و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت‏] است.»

    [9]. الکافی، ج 2، ص 599.

    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365