جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    متن درس اخلاق معظّم‌له با موضوع معرفت نفس؛ بعد روحی انسان «جلسه پنجم»-1394/11/15

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین

    شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولی‌عصر«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.

    بحث این چند هفتۀ ما دربارۀ یک امر مقدسی بود. دربارۀ این آیۀ شریفه که قرآن می‌فرماید تو انسان، ‌احسن‌المخلوقین هستی و من خدا، احسن الخالقینم، و آفرین بر من که چنین مخلوقی را خلق کرده‌ام: «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ»[1]

    ما أحسن‌المخلوقین هستیم. در آیات دیگر می‌فرماید همه چیز از توست و برای اینکه به جایی برسی. عالم مسخّر توست: «أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً»[2]

    مقداری دربارۀ این صحبت کردم. چند جملۀ آخر بحث گذشته این شد که خیلی هم مشکل نیست و اگر بخواهیم، می‌توانیم برسیم به جایی که به جز خدا نداند و به جز خدا نبیند. برسیم به مقام سیر من الحق فی الحق. اما ما مشکل می‌کنیم و الاّ‌ پروردگار عالم از جهاتی آن را آسان کرده است. اگر ما در راهی بیفتیم که خدا تعیین کرده است، قطعاً به جایی می‌رسیم. حال اگر نتوانیم به سیر من الحق الی الحق و سیر من الحق فی الحق برسیم، اما می‌توانیم بهشتی شویم. یعنی برسیم به منزلی که هرچه بخواهیم در آن منزل هست، از نظر لذایذ مادی و لذایذ معنی؛ و پشت سر بگذاریم و نابود کنیم هرچه را نمی‌خواهیم. معنای بهشت همین است که هرچه بخواهیم آنجا هست و هرچه نخواهیم، آنجا نیست. این مشکل نیست و اگر این مقداری که به فکر دنیا هستیم، یک‌دهم آن به فکر آخرت باشیم، حتماً بهشتی می‌شویم. پروردگار عالم ما را برای بهشت خلق کرده است. جهنم را خود تهیه می‌کنیم. از آیات فراوانی استفاده می‌شود که جهنم را خودمان تهیه می‌کنیم و آتش جهنم از طرف خود ماست. اعمال ما جهنم می‌شود. وقتی جهنمیان به جهنم می‌روند در آنجا خیلی التماس می‌کنند و اینطور که قرآن می‌فرماید جوابشان را خدا یا ملائکۀ خدا می‌دهند که: «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَیدیكُمْ»[3] خودتان این آتش را تهیه کرده‌اید و خودتان این آتش را فرستاده‌اید. اعمال خودتان آتش جهنّم شده است.

    بهشت را نیز خود ما درست می‌کنیم و اعمال ما بهشت می‌شود. این را هم قرآن می‌فرماید وقتی بهشتیان به بهشت می‌روند، خدا یا ملائکۀ خدا به اینها تبریک می‌گویند: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیامِ الْخالِیةِ»[4] بخورید و بیاشامید و استفاد کنید و اینها چیزهایی است که خود تهیه کرده‌اید.

    قرآن راجع به هر دو گروه بهشتیان و جهنمیان، معنای «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَیدیكُمْ» را بیان می‌کند. اگر بهشت رویم خود می‌رویم و اگر به جهنم رویم، خود می‌رویم و خود می‌کنیم و خودکرده را تدبیر نیست. درست‌شدن بهشت هم از ماست و باید استفاده کنیم، و این مشکل نیست. گفتم اینقدر که همه به فکر دنیا هستیم، اگر یک‌دهم به فکر آخرت باشیم،‌ بهشتی می‌شویم، اما وقتی در زندگی‌ها برویم، می‌بینیم خودمان به بهشت پشت پا زده‌ایم و به جهنم رو کرده‌ایم و دوان دوان رو به جهنم می‌رویم، و الاّ شیعه و جهنم غلط است و دو امر ضدّ است.

    قرآن می‌فرماید: وقتی جهنّمیان به جهنم رفتند، در جهنم از آنها سؤال می‌شود، یا خدا سوال می‌کند یا ملائکه، بالاخره سؤال می‌شود که شما از چه امتی هستید؟! آنها از شدت عذاب اسم پیغمبرشان را فراموش کرده‌اند، اما بالاخره یادشان می‌آید یا به یادشان می‌آورند و می‌گویند ما مسلمان هستیم. سؤال و جواب با بهشتیان است که بهشتیان همدیگر را می‌بینند و جهنمیان همدیگر را می‌بینند و سوال می‌کنند: «فی‏ جَنَّاتٍ یتَساءَلُونَ ، عَنِ الْمُجْرِمینَ ، ما سَلَكَكُمْ فی‏ سَقَرَ»[5]

    چرا به جهنم آمده‌اید؟ اگر شما شیعه هستید، بدون حساب و کتاب و بدون زحمت باید به بهشت رفته باشید، ‌پس چرا به جهنم آمده‌اید؟ به قول اهل ادب این «ما» استفهامیه است. تعجب می‌کنند و می‌گویند شیعه و جهنم؟! لذا می‌گویند چرا جهنم رفته‌اید؟

    یک دسته از آنها می‌گویند: «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»[6]

    ما نماز نمی‌خواندیم. به نماز اهمیت نمی‌دادیم و گاهی می‌خواندیم و گاهی نمی‌خواندیم یا غلط می‌خواندیم و به دنبال صحت آن نرفتیم. معلوم است کسی که نماز نخواند بهشت ندارد و بهشت برای بی‌نماز حرام است. از آنها سوال می‌کنند: «ما سَلَكَكُمْ فی‏ سَقَرَ» و جهنمیان جواب می‌دهند: «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»؛ ما نماز نمی‌خواندیم و برای همین جهنمی شدیم.

    قرآن می‌فرماید: «وَ إِنَّها لَكَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»[7] نماز سنگین است مگر برای بهشتیان. دو رکعت نماز صبح خواندن چقدر مشقت و زحمت دارد! رفتن در مسجد و نماز جماعت خواندن چقدر طول می‌کشد و چه صدمه‌ای دارد! ما برای دنیا و هوی و هوس چه زحمت‌ها می‌کشیم و چه صدمه‌ها می‌خوریم که به آن هوی و هوس‌ها برسیم، اما وقتی به نماز می‌رسیم، نماز برایمان سنگین است. معلوم است این نمی‌تواند به بهشت برود و جایش در جهنم است. وقتی جهنّمیان با هم صحبت می‌کنند به همدیگر می‌گویند ما خُل و دیوانه‌ایم و الاّ اگر عاقل بودیم، جهنّمی نمی‌شدیم: «وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فی‏ أَصْحابِ السَّعیرِ»[8] اگر ما خُل نبودیم و عقل داشتیم نباید جهنّمی می‌شدیم و حال که جهنّمی شده‌ایم، ‌معلوم است که عقل نداریم.

    نماز شبانه‌روز مگر چقدر طول می‌کشد؟! حتی اگر خیلی اهمیت به نماز باشد و نماز جماعت باشد، یک ساعت طول نمی‌کشد. از بیست و چهار ساعت، یک ساعت را به خدا و نماز بدهیم، آنگاه بهشتی می‌شویم؛ اما ما حاضر نیستیم در بیست و چهار ساعت، یک ساعتش را به خدا و به نماز بدهیم. نمازی که گفتم بالاترین لذّات برای بزرگان و برای پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» است و مکالمه و معاشقه با خداست. مابقی عبادات نیز همین است. مابقی عبادات را فرض کنید، یک دهم نمی‌شود. خرج دنیا و زندگی دنیا و خورد و خوراک و خواسته‌های دنیایی باشد و در کنار آن، یک دهم برای آخرت باشد، حتماً بهشتی می‌شوید. قرآن نمی‌گوید نخور و استفاده نکن، بلکه می‌گوید حلال باشد: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ»[9]

    خدا نگفته در دنیا از نعمت‌ها استفاده نکنید، بلکه باید حلال باشد و از خودت باشد و به راستی درآمدت درست باشد و در رفاه باش؛ اما حال که در رفاه هستی، یک دهم برای خدا بگذار و عبادت کن. آنگاه با یک‌دهم بهشتی می‌شوید. لذا اینکه مشهور شده، بهشت رفتن مشکل است، اینطور نیست. بهشت رفتن برای آدم‌های حرام‌خوار مشکل است و برای آدم‌هایی مشکل است که در قرآن تشبیه به الاغ و دیوانه شده‌اند؛ و الاّ‌ یک دهم از زندگی خرج خدا شود، ‌بالاترین بهشت برای اوست. گفتم مثل همین نمازی که بهشتیان با جهنمیان مکالمه می‌کنند و بهشتیان تعجب می‌کنند چطور شیعه وارد جهنم شده است. لذا سوال می‌کنند: «ما سَلَكَكُمْ فی‏ سَقَرَ» و جهنمیان جواب می‌دهند: «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ».

    دستۀ دیگر می‌گویند ما به دیگران کمک نمی‌کردیم و می‌توانستیم کمک کنیم اما نکردیم. ما اینقدر که از خورد و خوراک خودمان و از در رفاه‌بودن خودمان لذت می‌بردیم و اهمیت می‌دادیم، از رسیدگی به دیگران و کمک‌کردن به دیگران لذت نمی‌بردیم و برایمان سنگین بود. این نیز مثل نماز است و قرآن می‌فرماید هرچه هست از خداست و خدا به تو داده و تو باید مواظب فقرا و بینوایان باشی و خمس و زکات خود را بدهی. البته این مال از آن خداست. اگر ما خمس و زکات از مال خودمان دهیم، مال الله است و از خداست و خدا به ما داده و گفته همه از تو باشد، ولی به فکر فقرا هم باش. آیا این مشکل است؟! اینقدر که مردم خرج تجمل‌گرائی‌ها می‌کنند، اگر به اندازۀ این تجمل‌گرائی، خرج آنچه خدا گفته است بکنند، بهشتی می‌شوند. علاوه بر اینکه بهشتی می‌شوند، فقر هم از جامعه برداشته می‌شود. بیش از هزار آیه در قرآن می‌فرماید: تجمل‌گرائی نداشته باش، ‌آنگاه فقر از جامعه برداشته می‌شود. ما نباید در جامعه دختر بی‌شوهر و پسر بی‌زن و جوان بی‌خانه که نتواند زن بگیرد، داشته باشیم و این مشکلات با آدمیّت نمی‌سازد. خودخوری مربوط به الاغ است. حیوان‌شناسان می‌گویند مقداری علف پیش دو الاغ بریزید، هرکدام قوی‌تر است دیگری را عقب می‌زند و علف‌ها را می‌خورد. غلبۀ قوی بر ضعیف است و این مربوط به حیوان‌هاست و مربوط به الاغ است. از همین جهت در روز قیامت به صورت الاغ وارد صف محشر می‌شوند. قرآن می‌فرماید: این فرد به صورت الاغ است و اگر دانشمند باشد یک بار کتاب روی بارش است: «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً»[10]

    پس باید آنچه تجمل است، نداشته باشیم و آنچه رفاه است، داشته باشیم:«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ»؛ چه کسی گفته از دنیای حلال استفاده نکن و چه کسی گفته زن و بچه‌ات در رفاه نباشند و چه کسی گفته این طیباتی که خدا خلق کرده از آن تو نباشد! خدا نگفته است، بلکه خدا گفته همۀ امکانات از خودت باشد، اما تجمل‌گرا نباش.

    در سورۀ واقعه و همین سوره‌ای که اصرار شده در شب‌ها بخوانید برای وسعت رزق و روزی و وسعت دنیا خیلی خوب است. در وسط این سوره می‌فرماید: «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ ، فی‏ سَمُومٍ وَ حَمیمٍ ، وَ ظِلٍّ مِنْ یحْمُومٍ ، لا بارِدٍ وَ لا كَریمٍ ، إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ ، وَ كانُوا یصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظیمِ»[11]

    دست چپی‌ها چقدر شومند. هنوز به جهنم نرفته، زیر دود و هرم جهنم‌اند، زیرا اینها متوغل در گناه بوده‌اند و زیاد گناه داشته‌اند. اما قبل از آن می‌فرماید: اینها تجمل‌گرا بوده‌اند: «إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ». تجمّل‌گرائی موجب شد که سرتاپا گناه باشند. در خانه گناه و در میان زن و بچه گناه و بی‌حجابی زن و بچه و بدبختی خودش راجع به گناهان بزرگ است و این گناهان از تجمل‌گرائی سرچشمه گرفته است. حال اگر تجمل‌گرائی نباشد، مثلاً اگر مردها ریش داشته باشند و زن‌ها چادر داشته باشند. متأسفانه الان یا مردها ریش ندارند یا زن‌ها چادر ندارند یا هر دو، اما اگر به راستی همه ریش داشته باشیم در عالم ملکوت زینت است و اگر همه چادر داشته باشیم، این چادر از زهراست و اگر زن‌ها چادر نداشته باشند، یعنی بی‌زهرا هستند. حال اگر همه در تجمل‌گرائی‌هایمان این باشد که مردها ریش داشته باشند و زن‌ها چادر داشته باشند؛ این می‌تواند تجمل‌گرائی بکند، اما گناه نکند و بهشتی شود. چرا ریش اینقدر برای ما مشکل شده است؟! معلوم است وقتی مشکل شود، بهشتیان سؤال می‌کنند چرا جهنمی شدید و آنها می‌گویند تجمّل‌گرایی نگذاشت بهشتی شویم.

    چرا ما الان باید از نظر حجاب اینقدر وقاحت داشته باشیم؟! انصافاً خیلی وقاحت است. این بی‌بندوباری دخترها که دبیرستان از دانشگاه بدتر و دانشگاه از دبیرستان بدتر و خیابان از هر دو بدتر است. همه گرفتاریم و این گرفتاری را خدا نمی‌دهد، بلکه از اعمال خودمان است. ریش داشتن و چادر داشتن مشکل نیست، اما ما آن را مشکل می‌کنیم و وقتی مشکل کردیم، می‌گوییم بهشت و سیر من الحق الی الحق و سیر من الحق فی الحق از کسانی است که کار ندارند و می‌توانند راه را طی کنند. اما همه می‌توانیم راه را بدون مشقت طی کنیم.

    بزرگان می‌گویند: ملا شدن چه آسان و آدم‌شدن مشکل است. می‌گویند مرحوم حاج شیخ «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مؤسس حوزه علمیۀ قم بارها روی منبر می‌گفت: این حرف غلط است، برای اینکه ملا شدن چه مشکل است و عمامه به تنهایی کسی را ملا نمی‌کند و ملاّ می‌خواهد تا با هفتاد سال زحمت بتواند یک رساله بنویسد. لذا ملا شدن چه مشکل و آدم‌شدن محال است. اینکه مرحوم حاج شیخ گفته‌اند: آدم‌شدن محال است، ‌همان آدم‌شدن خودش را گفته است که برسد به جایی که به راستی سیر من الحق الی الحق پیدا کند و برسد به جایی که بهشت برایش کوچک باشد. این مشکل است، اما اگر یک دهم از آنچه برای دنیا زحمت می‌کشید برای آخرت زحمت بکشید، آسان می‌شود. شیعه معمولاً‌ باید بدون حساب و کتاب به بهشت رود، اما اگر شیعه وارد شود. امام صادق«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمودند: ای شیعیان ما! شما خودتان را به ما برسانید و مابقی از ما باشد. پس رساندن خود به امام صادق کاری ندارد. با اهمیت‌دادن به همۀ واجبات مخصوصاً نماز، اهمیت به مستحبات به اندازه‌ای که لذت ببرد و ضرر به کارش نزند و اجتناب از گناه و اگر گناه آمد، فوراً تدارک و توبه کند. به این متقی می‌گویند: «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَّقینَ»[12]

    پیامبر و ائمه هم او را دوست دارند. این همین است که بدون حساب و کتاب و با شفاعت اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» به بهشت می‌رود. نمی‌شود که حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» شفاعت زنی را که به راستی شیعه است، نکند و این معقول نیست. نمی‌شود امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» شفاعت مردی که به راستی شیعه است، نکند. شفاعت هر دو پذیرفته می‌شود و آنگاه اینها صددرصد بهشتی می‌شوند. حال در آیۀ: «فی‏ جَنَّاتٍ یتَساءَلُونَ ، عَنِ الْمُجْرِمینَ ، ما سَلَكَكُمْ فی‏ سَقَرَ»، بهشتیان و جهنمیان همدیگر را می‌بینند و بهشتیان به جهنمیان می‌گویند شما که شیعه بودید چرا به جهنم رفته‌اید؟! یک دسته می‌گویند: «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»، و یک دسته هم می‌گویند ما نماز می‌خواندیم، اما «وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكینَ»[13] به فقرا و ضعفا رسیدگی نمی‌کردیم. گفتم رسیدگی به همین مقدار که فقرا و ضعفا در فکر و در کار تو باشند. همین مقدار که ما دختر بی‌شوهر و مرد بی‌زن و جوان بی‌خانه نداشته باشیم و  کسی در جامعه نباشد که از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج در رفاه نباشد. اینها مشکل نیست، بلکه خیلی آسان است. اگر لذت هم نبرد آسان است، چه رسد به اینکه از کمک به دیگران لذت هم ببرد.

    سوم: «وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ»[14] جهنیمان به بهشتیان می‌گویند: ما متوغل در گناه بودیم. ما سر و کار با موسیقی‌ها و ترویج موسیقی‌ها و کنسرت موسیقی‌ها داشتیم و از ماهواره سیر نمی‌شدیم و رو به‌سوی کنسرت‌ها رفتیم و از کنسرت‌ها سیر نمی‌شدیم و رفتیم روی درد بی‌درمان دیگری. از اول شب تا نصف شب به آن طرف فیلم‌ها و ماهواره‌ها می‌دیدیم. می‌گویند ما جهنم رفتیم برای اینکه فرورفته در گناه بودیم. این مقداری مشکل است، اما به راستی اگر انسان بهشت بخواهد،‌ نباید بگوید مشکل است.

    روایتی داریم که پیغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در مسجد نشسته بودند که عربی آمد و دو رکعت نماز بی‌دست و پا و زود خواند. رکوع و سجود درستی نداشت و یک نماز معمولی بود. بعد از نماز گفت: «اللّهم ادخلنی الجنة و زوّجنی من الحورالعین برحمتک یا أرحم الراحمین». پیغمبر اکرم خنده‌ای کردند و گفتند چه ازدواج پربهایی و چه مهریۀ بی‌بهایی.

    جوان‌ها وقتی می‌خواهند یک خانه تهیه کنند،‌ چه زحمت‌ها و مشقت‌ها می‌کشند تا بتوانند یک خانه تهیه کنند و بعد هم تا زنده‌اند باید وام خانه را دهند. اما پروردگار عالم آن خانه‌ها و آن بهشت و تقرّب‌ها را داده و حورالعین که به اندازه‌ای زیبایند که اگر یکی از آنها به دنیا بیایند همه از عشق او می‌میرند. این حورالعین را مجانی به تو داده و بهشت را نیز مجانی به تو داده و آن هم قصر: «تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»؛[15] ‌اما در مقابل می‌گوید: گناه نکن و توغل در گناه نداشته باش و اگر گناه آمد، فوراً جبران کن و تدارک کن. آیا این مشکل است؟!

    بله اگر کنسرت موسیقی را ترویج کند، آنگاه مشکل است که جامعه بهشتی شود. اگر  از توغل در گناه دست برداری آنگاه بهشتی می‌شوی و بدون حساب و کتاب بهشتی می‌شوی و آنگاه با شفاعت اهل‌بیت بهشتی می‌شوی و بعضی اوقات خدمت حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» و امیرالمومنین«سلام‌الله‌علیه» با آن لذت‌ها می‌رسی.

    چهارم: «وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیوْمِ الدِّینِ»[16] دستۀ چهارم می‌گویند: ما نماز می‌خواندیم و تجمّل‌گرا نبودیم و متوغل در گناه نبودیم و به مردم هم رسیدگی می‌کردیم، اما به فکر آخرت نبودیم.

    بزرگان می‌گویند: انسان باید در شبانه‌روز هفت هشت مرتبه به فکر مرگ باشد. اینکه اگر فرداشب، شب اول قبر ما باشد، چه می‌شود؟! اگر مولا امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» با نگاه غضب آلود آمدند چه می‌شود؟! امیرالمؤمنین بالای سر همه برای قبض روح می‌آیند. بعضی اوقات چهرۀ امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» را به صورت خودش می‌بینند و به این شیعه می‌گویند. این چه لذتی دارد! شعرا در این باره چه حرف‌ها زده‌اند و اهل دل و اهل معرفت در این باره چه حرف‌ها زده‌اند. آنگاه با اجازۀ امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه»، ملک مقرب خدا با تلطف و مهربانی جان این شخص را می‌گیرد. به قول علامه مجلسی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که به شاگردش مرحوم جزائری گفت ملک‌الموت مثل یک طبیب جان مرا گرفت. و اما اگر شخصیّت او به امیرالمؤمنین نخورد، که حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» گاهی که عاطفی و احساساتی می‌شدند، می‌فرمودند: این فرد چهرۀ امیرالمؤمنین را نمی‌تواند خوب ببیند. مردهایی که چهره زن‌ها و زن‌هایی که چهرۀ مردها را با شهوت می‌بینند و کسانی که متوغل در گناهند و کسانی که همّ و غم آنها دنیاست و آخرت نیست، نمی‌توانند چهرۀ امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» را با آن ولایت و امامت ببینند و با بغض امیرالمؤمنین از دنیا می‌روند. معلوم است کسی که با بغض امیرالمؤمنین از دنیا برود، ‌باید به جهنم برود تا پاک شود، ولو شیعه باشد. اگر شیعه نباشد: «هُمْ‏ فيها خالِدُونَ‏»[17] است. اگر شیعه باشد باید پاک شود و آدم نجس و آلوده نمی‌تواند به بهشت برود و باید پاک شود. لذا از الطاف بزرگ خدا جهنم است که شیعیان را پاک می‌کند. جهنم با آن همه دردسرها، ‌از الطاف خفیه است و این باید صد سال در جهنم بماند تا پاک شود. حال در این دنیا به وظیفه عمل کند و شناخت وظیفه و عمل کردن به وظیفه داشته باشد، آنگاه همۀ کارها درست می‌شود.

    وقتی حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از فرانسه به تهران آمدند و چند وقت در تهران ماندند، به قم آمدند که بمانند، اما نشد و نگذاشتند. مردم دسته‌دسته از شهرها برای ملاقات می‌آمدند. از شرکت نفت اهواز دسته‌ای با سخنگویی برای ملاقات آمدند. آن سخنگو خیلی خوب حرف زد و گفت نیامده‌ایم بگوییم از انقلاب چه می‌خواهیم، بلکه آمده‌ایم بگوییم انقلاب از ما چه می‌خواهد؟ اگر به همین یک جمله عمل شده بود، الان ما انقلابی داشتیم که خوب آن هزار برابر این انقلاب فعلی بود. حال آنچه مهم است حرف حضرت امام است. حضرت امام در صحبت‌هایشان گفتند انقلاب از شما یک چیز می‌خواهد و آن شناخت وظیفه و عمل‌کردن به وظیفه است. شما را به خدا قسم اگر در این سی و هفت ساله همه به این یک جمله عمل کرده بودند، الان مسلّط بر دنیا نبودیم و فقر و فلاکت از بین نرفته بود و اختلاف‌ها حل نشده بود؟ حال برای انقلابمان نبودیم و این دردسرها درست شده است، پس بیایید اقلاً برای بهشتمان باشیم و شناخت وظیفه و عمل‌کردن به وظیفه داشته باشیم. آیا این مشکل است؟! ما که مشکلی نمی‌بینیم.


    [1]. المؤمنون، 14: «آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.»

    [2]. لقمان، 20: «آيا ندانسته‏ايد كه خدا آنچه را كه در آسمان‌ها و آنچه را كه در زمين است، مسخّر شما ساخته و نعمت‌هاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است؟»

    [3]. آل‌عمران، 182: «اين [عقوبت‏] به خاطر كار و كردار پيشين شماست‏.»

    [4]. الحاقه، 24: «بخوريد و بنوشيد، گواراتان باد، به [پاداش‏] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد.»

    [5]. المدثر، 40تا42: «در ميان باغ‌ها. از يكديگر مى‏پرسند، درباره مجرمان: چه چيز شما را در آتش [سَقَر] درآورد؟»

    [6]. المدثر، 43: «از نمازگزاران نبوديم.»

    [7]. البقرة، 45: «و به راستى اين [كار] گران است، مگر بر فروتنان.»

    [8]. الملک، 10: «و گويند: اگر شنيده [و پذيرفته‏] بوديم يا تعقّل كرده بوديم در [ميان‏] دوزخيان نبوديم.»

    [9]. الأعراف، 32: «[اى پيامبر] بگو: زيورهايى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده، و [نيز ] روزي‌هاى پاكيزه را چه كسى حرام گردانيده؟»

    [10]. الجمعه، 5: «مَثَل كسانى كه [عمل به‏] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلّف گرديدند] آنگاه آن را به كار نبستند، همچون مَثَلِ خرى است كه كتاب‌هايى را بر پشت مى‏كشد.»

    [11]. الواقعه، 41 تا 46: «و ياران چپ؛ كدامند ياران چپ؟ در [ميان‏] باد گرم و آب داغ. و سايه‏اى از دود تار. نه خنك و نه خوش. اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند. و بر گناه بزرگ پافشارى مى‏كردند.»

    [12]. التوبة، 4: «چرا كه خدا پرهيزگاران را دوست دارد.»

    [13]. المدثر، 44: «و بينوايان را غذا نمى‏داديم.»

    [14]. المدثر، 45: «با هرزه‏درايان هرزه‏درايى مى‏كرديم.»

    [15]. البقره، 25: «از زير [درختان‏] آنها جوي‌ها روان است‏.»

    [16]. المدثر، 46: «و روز جزا را دروغ مى‏شمرديم.»

    [17]. البقره، 39: «و در آن ماندگار خواهند بود.»

    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365