قرآن كريم اشارات فراواني در اين مورد دارد. از جمله اينكه در روز قيامت ما دچار گفتار و كردار و نيات خودمان هستيم، يعني اگر قصر داريم خود تهيه كردهايم، اگر حورالعين است خود تهيه كردهايم، اگر آب كوثر و غذاهاي بهشتي است خود تهيه كردهايم واگر زقوم و مار و عقرب و آتش و مار و مور است باز هم خود تهيه كردهايم. به قول قرآن شريف، بارها وقتي كه راجع به اعمال اين دنيا كه اگر خوب باشد قصر و حور است و اگر بد باشد مار و آتش است، ميفرمايد: خودتان تهيه كردهايد، پروردگار عالم به كسي ظلم نميكند.
«وَلَوْ تَري اِذْ يَتَوَفِّي الَّذين كَفَروُا المَلائِكَةٌ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ اَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَريقِ، ذلِكَ بِما قَدّمَتْ اَيديكُمْ و اَنَّ الله لَيْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبيدِ»
در جاي ديگر ميفرمايد: يَومَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ اَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ اَمَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَ اللهُ رَئُوفٌ بِالعِبادِ»
خدا خيلي با بندههايش مهربان است، بندههايش را ميترساند و ميگويد بنده بترس. از چه؟ از كارهايي كه انجام ميدهي. اگر عمل تو خوب است در روز قيامت اطرافت را ميگيرد، به قدري درخشندگي و نورانيت دارد كه تو در هالهاي از نور واقع ميشوي.
«يُومَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفي مِنْكُمْ خافِيةٌ فَاَمّا مَنْ اُوتيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَيَقولُ هاؤُمُ اقْرَؤا كِتابيَه. اِنِّی ظَنَنْتُ اَنّي مُلاقٍ حِسابِيَه. فَهُوَ في عيشةٍ راضيةٍ في جَنَّةٍ عالِيَةٍ فُطُوفُها دانِيَةٌ كُلْوا وَاشْرَبوا هَنيئاً بِما اَسْلَفْتُمْ فِي الاَيامِ الخالِيَةِ»
يعني از ميوههاي بهشتي بخور و از آبهاي بهشتي بياشام. اينها چيزهايي است كه خود تهيه كردهاي «بما اسلفتم» چه موقع تهيه كردهايد؟ «فيالايام الخاليه» يعني روزههاي ماه مبارك رمضان است كه آن كوثر ميشود و نماز اول وقت است كه براي انسان قصر و حور ميگردد. به عكس اگر اعمال ما بد باشد بسيار ناگوار و ناراحتكنده است. يعني علاوه بر اينكه در قبر مار و عقرب است، در روز قيامت هم اطراف ما را ميگيرد، به قدري ناراحت ميشويم كه ميگوييم: اي كاش بين من و اعمالم بسيار فاصله بود. «.. تودلوان بينها وبينه امدا بعيدا و يحذركم الله نفسه»
باز در اينجا ميفرمايد: «انا نحن نحي الموتي» مردهها را زنده ميكنيم، «و نكتب ما قدموا و آثارهم» ضبط ميكنيم، چه چيز را؟ آنچه را كه پيش فرستاده است، اگر مار و مور و عقرب فرستاده است، شب اول قبر دچارش ميشود، اگر هم قصر و حور و باغهاي بهشتي تهيه كرده است، خوشا به حالش. لذا پيامبراكرم(ص) در روايت معراجيه ميفرمايند: ديدم كه ملائكه گاهي اوقات قصر مي سازند و كار ميكنند و گاهي كار نميكنند. پرسيدم: چرا چنين است؟ گفته شد: زيرا مصالحش از دنيا بايد تأمين شود.
نماز، روزه، حج، زكات و نفقات، بالاخره به وسيله اينها بهشت درست ميشود، بهشت الآن هم موجود است و قصر و حورالعين، نعم بهشتي و ... را بايد در اين دنيا تهيه كنيم. جهنم از اول هم بوده و هست. اما آتش جهنم را خود ما تهيه ميكنيم:
«يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا قُوا اَنْفُسَكُمْ وَ اَهْليكُمْ ناراً وَ قُوُدَها النّاسُ وَ الخِجارَةُ عَلَيها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ الله ما اَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤمَروُنَ »
آتش جهنم خود تو هستي، خودت در آنجا آتش ميگيري. زقوم را خدا در جهنم نميكارد ما خودمان ميكاريم. زقوم در جهنم يك ميوه تلخي است كه در روايات ميخوانيم، اگر كسي از آن بخورد رودههايش پارهپاره ميشود.حميم جهنم، يعني آب جوشان را خومان تهيه ميكنيم. آن آقا كه در محل كارش به خاطر چيزي عصباني شده، ميخواهد همه عقدههايش را در منزل خالي كند و بر سر همسرش فرياد ميكشد، يا آن زن كه در برابر همسرش زباندرازي ميكند. همينها حميم ميشود، اينها را خودمان تهيه ميكنيم. وقتي محيط خانه تلخ شد، درخت زقوم ميشود. وقتي چنين شد، مثلاً در عصر ماه مبارك رمضان پس از تحمل ساعتها گرسنگي و تشنگي براي خودمان در جهنم يك درخت زقوم ميكاريم.
وقتي «زبان دراز» شد زماني كه به صحراي محشر وارد ميشود، زبانش به قدري دراز است كه روي زمين افتاده و مردم آن را لگد ميكنند، اين درازي زبان را خداوند درست نكرده، خودش درست كرده است. درخت زقوم در جهنم را خودمان ميكاريم. قرآن ميگويد: در جهنم گرزهايي هست كه به فرموده امام باقر(ع) اگر بر سر يكي از جهنميها بكوبند چندين هزار سال پائين ميرود. اين گرز را خود ما تهيه كردهايم، يعني وقتي كه شخصيت كسي را كوبيدم، عيبجويي كرديم، پشت سر كسي حرف زديم، پيش رويش چيزي گفتيم و ناراحتش كرديم، اين گرز ميشود، اين گرز را خودمان به دست ملائكه ميدهيم. در اينجا شخصيت كسي را كوبيدي، در آنجا تو را ميکویند. اين آيه شريفه كه در وسط آمده است زنگ خطري است. اگر شما در قطار يا هواپيما نشسته باشيد يا خواب باشيد، يك وقت قطار يا هواپيما تكان ميخورد، شما از خواب ميپريد. قرآن هم دلش ميخواهد كه بيدار شويد، لذا در حاليكه دارد استدلال ميكند يا در حالي كه يك بحث اخلاقي مطرح است، تو را ميترساند تا تكان بخوري. اتفاقاً بهترين تكانها از نظر قرآن، به ياد معادبودن است. شايد در قرآن بيش از يكهزار و چهارصد آيه درباره معاد است و اينجا همان جايي است كه تكان ميدهد. اين جمله در وسط بحث آمده «نكتب ما قدموا» براي اينكه مثل همان هواپيما كه با يك تكان تو را بيدار ميكند، بيدارت كند. ميخواهد ببيند آيا ميشود با اين جمله «انا نحن نحيي الموتي و نكتب ما قدموا و آثارهم و كل شيي احصيناه في امام مبين» بيدارت نموده و قدري تو را به فكر فرو برد؟
اميدواريم كه همه ما اينطور باشيم و بيدار بشويم، چنان بيداري كه سعادت هميشگي را به دنبال خويش آورد.