بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیّة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
شب جمعه متعلق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولی عصر «ارواحنافداه» است، اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
به تناسب جملهای که در کلمات امیرالمؤمنین «سلاماللهعلیه» بود که: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّه» بحث به امر به معروف و نهی از منکر رسید، و فهمیدیم که امر به معروف و نهی از منکر در قرآن خیلی اهمیت دارد، و در میان مسلمانانِ واقعی، باید شیاع ارزندهای داشته باشد. کمکم بحث رسید به اینجا که امر به معروف و نهی از منکر اقسامی دارد و فقهای بزرگوار در کتابهای امر به معروف و نهی از منکر میفرمایند بالاترین اقسام و ارزندهترین و بهترین اقسام، امر به معروف و نهی از منکر عملی است. اینکه انسان با عمل دیگران را بسازد. در این باره مقداری صحبت کردم و بحث رسید به اینجا که یکی از چیزهایی که ما را گرفتار کرده است، تشریفات و تجملگرائیهاست و اگر هشتاد درصد مردم دست از این تشریفات و تجملگرائیها بردارند، فقر نابود میشود، همۀ کارها آسان میشود و بالاخره اسلام عزیزی که میخواهیم تحقّق پیدا میکند، لذا قرآن این تجملگرائی را فوقالعاده مذمّت کرده است. در سورۀ واقعه میفرماید:
«وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ، فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ ، وَ ظِلٍّ مِنْ یحْمُومٍ ، لاَ بَارِدٍ وَ لاَ کَرِیمٍ ، إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذٰلِکَ مُتْرَفِینَ ، وَ کَانُوا یصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِیمِ»
دست چپیها در روز قیامت چقدر شومند، زیر هُرم و دود جهنّم هستند قبل از آنکه به جهنم روند؛ از آنها سؤال میکنند که چرا تجمّلگرا بودید؟! چرا آنچه صرف تجمّلگرائی کردی، صرف جامعه و مردم نکردی؟! چرا زندگی رفاهی برای خودت و دیگران ایجاد نکردی؟! و اگر ما برای تشریفات و تجملگرائیها که الان بلای بزرگی برای اجتماع و جامعه شده، هیچ نداشتیم جز این آیه، بس بود که همه فکری برای این تجملگرائیها و برای تبذیرها و اسرافها داشته باشیم و آنچه را در زندگی، تجمّل است، حذف کنیم. انسان باید یک زندگی رفاهی هم برای خود و هم برای دیگران بخواهد.
در آیۀ دیگر از این هم داغتر فرموده:
«وَ إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیراً»
وقتی تجمّلگرائی در ملّتی زیاد شد، خواه ناخواه فسق و فجور و گناه زیاد میشود. این ملّت استحقاق نابودی دارد. نابودی هم اینکه همین اختلاف طبقاتی بالاترین بلا برای جامعه است و ما این اختلاف طبقاتی را داریم. زندگی برای یک دسته مشکل و دستهای دیگر،اگر پول مسافرتهای خود را به قوم و خویش خودشان بدهند، قوم و خویش آنها در رفاه میشوند.
این عروسیها با این تجمّلات، حرام است. تشریفاتی که خانم راجع به شوهر دارد و خانه و ماشین میخواهد و کار و استقلال میخواهد و آن مرد هم جهیزیۀ چندصدمیلیونی میخواهد و بالاخره یک پدر و مادر باید پیر و نابود شوند تا بتوانند پسر یا دختری را ازدواج دهند. اینها بالاترین بلاهاست. من نمیگویم مثل حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»؛ خود امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» فرموده نمیتوانید مثل من باشید. به استاندارش میفرماید من در شبانهروز به دو قرص نان جو سر میکنم. من نمیخواهم مثل من باشید، امّا تقاضا دارم به من کمک کنید: «أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد»
در ازدواج، از امیرالمؤمنین و حضرت زهرا«سلاماللهعلیهما» الگو بگیرید. یعنی تشریفات و تجمّلگرائی نباشد. یعنی این وامها به خاطر عروسی چه از طرف دختر و چه پسر، نباشد. ساده ازدواج کنید و تجمّلگرایی نباشد. حضرت زهرا این را از ما خواسته است.
قرآن میفرماید باید به این خواسته جواب دهید:
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یرْجُو اللَّهَ وَ الْیوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً»
باید از حضرت زهرا و امیرالمؤمنین سرمشق بگیرید. اگر بخواهید، میشود که این تجمّلگرائیها و تشریفات و تبذیرها نباشد.
حضرت علی«سلاماللهعلیه» میخواهند ازدواج کنند. مهرالسّنه را به پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میدهند. پیغمبر با مقداری از آن، جهیزیۀ ضروری و مایحتاج تهیه کردند و با مابقی، یک ولیمۀ عمومی و ساده از نان و آبگوشت دادند. حضرت زهرا را به خانۀ شوهر میبرند و در وسط راه، گدایی رو میزند و حضرت زهرا پیراهن عروسی را میدهد و با پیراهن دخترانه به خانۀ بخت میرود. مولی امیرالمؤمنین سؤال نکرده، امّا پیغمبر اکرم سؤال کردند که پیراهنت کو؟ حضرت زهرا گفتند به فقیر دادم. پرسیدند چرا کهنه را ندادی؟ گفت زیرا خدا فرموده اگر میخواهی خوبی کنی، خوبش را بده. بالاخره 9 سال زندگی فوقالعاده ساده و بدون تشریفات داشتند. از نظر خانه و فرش و لوازم خانه و از نظر خوراک و پوشاک خیلی ساده بود. معلوم است که خدا هم کمک میکند. خدا هم پاداش میدهد. پاداش حضرت زهرا، امام حسین و امام حسن«سلاماللهعلیهما» و زینب مظلومه و امّ کلثوم هستند که اگر اینها نبودند، تشیّع نبود. اگر حسین و زینب نبودند، الان ما تشیّع نداشتیم. خدا پاداش میدهد. امّا اگر در تجمّلگرائی رفتیم، هم خودمان را بدبخت میکنیم و هم مردم را. الان با این جهیزیهها هم خودشان را بدبخت کردهاند و هم مردم را. الان با این مهریهها هم خودشان را بدبخت کردهاند و هم مردم را. نتیجۀ آن آمار بالای طلاق است. از روزی که خواستگاری میکنند، این ولیمههای غلط و تشریفاتی هست تا چند سال. همۀ اینها غلط و حرام است. برای اینکه ما باید دیگرگرا باشیم نه خودگرا، و حتّی اگر خودگرا بودیم، این تجمّلگرائی را باید در جامعه پخش نکنیم. متأسّفانه این تجمّلگرائیها و تشریفات غلط و ولیمههای غلط هست. الان باید هتل بگیرند. چرا کار رسیده به اینجا که باید شش ماه یا یک سال قبل هتل بگیرند؟! اینها غلط است و باعث اختلاف طبقاتی میشود. وای به جامعهای که اختلاف طبقاتی داشته باشد. بهترین راه برای رفعش هم امر به معروف و نهی از منکر عملی است. راه دیگری ندارد.
یا اینکه به کربلا و مکّه میرود و چه ولیمهها میدهد. آیه داریم که: «وَ آتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ»؛ خدا میگوید اینها از من است و من گفتم به اندازۀ رفاهت بردار؛ امّا برای سازندگی با اختیار خودت، فقیردار باش.
خانمی یک دختر داشت و وضع مالیاش خوب بود. به من میگفت به دخترم گفتم عزیزم جهیزیۀ تو دوازده جهیزیه ضروری میشود. اگر بخواهی جهیزیه تشریفاتی بدهم باید دوازده جهیزیه را به تو بدهم. اما اگر میخواهی جهیزیه خدایی بدهم یک جهیزیه از تو و یازده جهیزیه برای فقرا باشد. آن دختر هم قبول کرد و دوازده جهیزیه داد و یک عروسی گرفت.
اسلام خیلی خوب است؛ امّا ما دور از اسلام هستیم. اسلام خیلی میتواند نورانیّت به همه بدهد، امّا ما در ظلمت هستیم و باید بیدار شویم و هیچ چارهای نیست به جز امر به معروف و نهی از منکر عملی. اگر هشتاد درصد مردم جداً دست از تشریفات بردارند، امر به معروف و نهی از منکر عملی انجام میشود و همه در رفاه میشوند.
خانمی نزد پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» آمد و گفت: یا رسول الله! شوهر ندارم و شوهر میخواهم. پیغمبر به اصحاب فرمودند کدامیک از شما راضی هستید؟ یکی بلند شد و گفت: من. فرمودند چه داری؟ گفت هیچ ندارم. فرمودند از قرآن چه چیز بلد هستی؟ گفت: فلان سوره و فلان سوره. پیامبر به خانم گفتند حاضری این سورهها را به تو یاد دهد و همسر او شوی؟ گفت بله. پیغمبر هم آنها را برای هم عقد کردند.
[1]. الواقعه، 41 تا 46: «و ياران چپ؛ كدامند ياران چپ؟ در [ميان] باد گرم و آب داغ. و سايهاى از دود تار. نه خنك و نه خوش. اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند. و بر گناه بزرگ پافشارى مىكردند.»
[2]. الإسراء، 16: «و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم، خوشگذرانانش را وا مىداريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند، و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [يكسره] زير و زبر كنيم.»
[3]. نهج البلاغه، نامه 45: «مرا با ورع و كوشش در عبادت، و پاكدامنى و درستى يارى كنيد.»
[4]. الأحزاب، 21: «قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند.»
[5]. النور، 33: «و از آن مالى كه خدا به شما داده است به ايشان بدهيد.»
[6]. ر.ک: الکافی، ج 5، ص 380؛ عوالی اللئالی، ج 2، ص 263.