مراتب دعا
مرتبۀ اوّل؛ دعای زبانی
دعای زبانی عبارت است از دعایي كه انسان ميخواند
و جز خواندن دعا با زبان، توجّه به هيچ چيز ندارد. در حقيقت اين دعا لقلقۀ زبان
است. مثل وقتی که انسان یکی از ادعیۀ کمیل یا ابوحمزۀ ثمالی را بخواند و توجّه به
معانی بلند و عرفاني آن دعا نداشته باشد. اين مرتبۀ دعا خوب است و نتيجه هم دارد،
ولي كاربرد ندارد. این نحوۀ دعا خواندن نمیتواند برای پیشرفت سالک در سير و سلوك
تأثیر چندانی داشته باشد.
استاد عاليقدر ما امام خميني«ره» در کتاب چهل حديث، مثالی در این خصوص بیان کردهاند و میفرمایند: اگر نامۀ
پر محتوائی را به طفلی بدهند و بگويند در مقابل یک انسان بزرگ بخوان و آن بچه نامه
را بخواند، كار خوبي است، امّا از محتواي نامه بهرهای نمیبرد و صرفاً نزد
آن بزرگ تقرّبي پيدا ميکند و مستحقّ پاداش میگردد. خواندن دعا هم اگر فقط با
زبان باشد برای سالک به همین صورت است. از این رو شرکت در مجالس دعا و خواندن دعا
نتایج مفیدی دارد و مستوجب پاداش و ثواب الهی است ولی برای سالک کافی نیست و باید
به مراتب بعدی دعا دست یابد.
مرتبۀ دوّم؛ توجّه به معنی دعا
مرتبۀ دوّم دعا اين است كه انسان دعايي كه ميخواند
با توجّه به معناي آن باشد و از عبارات پر محتوا و معانی شریف ادعیه بهرهبرداری
کند. با خواندن دعای ابوحمزۀ ثمالی، توجّه به معانی عبارات آن داشته باشد و بفهمد
چه جملاتی بر زبان میراند و متوجّه باشد چه دعايي ميخواند. دعاهايی نظیر مناجات
خمس عشر، دعای سحر یا مناجات شعبانیه را با معنی و دقت بخواند.
مرتبۀ سوّم؛ همراهی دل در دعا
مرتبۀ سوّم دعا اين است كه انسان در دعا كردن
آداب ظاهري و باطني را رعايت كند و در هنگام دعا خواندن هم خضوع داشته باشد و هم
خشوع. یعنی علاوه بر رعایت طهارت ظاهری و داشتن وضو و رعایت ادب در نشستن و رفع
حالت کسالت و خواب آلودگی در دعا، در قلب و دل دعا کننده نیز احترام و ادب دعا
رعایت شود. به همان صورتی که نشاط ظاهر را در خود ایجاد کرده است، باطن او نیز از
نشاط لازم برخوردار باشد و هنگامی که اشک ميريزد و دعا ميخواند، دل او همراه او
شود و با او اشك بريزد. اين مرتبه از دعا در سير و سلوك اهميّت فراوانی دارد.
مرتبۀ چهارم؛ تبتُّل
مرتبۀ چهارم دعا اين است كه انسان واقعاً خود را
در محضر خدا بيابد. يعني درک کند كه خدای تعالی توجّه و عنايت به او دارد و دعاي
او را ميشنود. وقتي انسان خود را در محضر خالق و مولای خود بیابد، با ادب دعا ميكند
و با حالت خاصّی خدا را میخواند. زبان فارسی و عربی برای او فرقی ندارد، مهم حالت
تضرّع و زاری است که در دعا دارد. مهم این است که دعای او قلبی است. در این صورت
براي خدا، تعيین تكليف نميكند. وقتي انسان براي خدا تعيين تكليف نكرد و واقعاً
با ادب و احترام خود را در محضر خدا یافت، دعايش نيز مستجاب ميشود. اصلاً مستجاب
الدّعوه ميشود. چنين كسي توانسته است همۀ مراتب دعا را در خود بپرورد و به
رستگاري برسد.
در حقيقت انسان واقعي كسي است كه هميشه خود را
در معرض سختترين كارها و مشكلات فرض کند و با همان حال تضرع و بيپناهي خدا را
بخواند. در حالي كه در ظاهر هيچ مشكلي ندارد، با اين حالت دعا كند. در روايات
داريم بايد دعاي شما دعاي كسي باشد كه در حال غرق شدن است. در اين صورت خدا را مييابید،
خدا را ميبينید، نه با چشم سر بلكه با چشم دل خدا را میبینید. کسی که با این
حالت خداوند را صدا ميكند، خدايي را صدا ميكند كه او را رحيم، كريم و جواد
ميداند. خداوند را با جميع صفات كمالش مييابد و میخواند. به مراتب توحيد واقف
ميشود و به آنها يقين پيدا ميكند. وقتي به توحيد ذاتي یقین پیدا کرد، به دو مبدأ
متصل نميشود و خدای یگانه را میخواند. توحيد افعالي را مييابد و درک ميكند كه
هيچ كسي نميتواند به فريادش برسد مگر خدای سبحان. به عبارت ديگر مييابد مؤثري
در جهان نيست جز خدا. توحيد عبادي را مييابد و درک میکند که معبودي در جهان نيست
جز خدای یگانه.
به اين حالت دعا كردن تبتُّل ميگويند. لذا
خداوند در قرآن کریم به پيامبر گرامي«صلی الله علیه و آله و سلم»دستور ميدهد كه «وَ تَبَتَّلْ إلَيهِ
تَبْتيلاً». [1]خداوند ميفرمايد
با حالت تبتّل دعا كن، یعني در دعا كردن بايد تمام توجّه به خدا باشد، هيچ كس
ديگری در نظر نباشد، هیچ تعلّقی در دل نباشد، جز خداوند رحمان و رحیم. اين امر
مشكلي است، امّا استجابت دعا در همين حالت تبتّل است. در اين حالت است كه دست
عنايت خدا روي سر بنده ميآيد و براي او ارائۀ طريق ميشود. ايصال الي
المطلوب برای سالک در سایۀ تبتّل رخ میدهد. يعني پرودگار عالم اين بنده را به
مطلوب و مقصود ميرساند.
در واقع سالک باید از هر موجودی غیر از
خدای سبحان منقطع گردد و به خداوند وصل شود. واژۀ انقطاع را از دو زاويه ميتوان
نگریست. يكي «انقطاع عن الناس» و ديگري «انقطاع الي الله». در حقيقت دعا بايد اين
مأموريت و نقش را در حالت معنوي بنده به وجود آورد. بريدن از همه چيز حتّي از خود
و وصل شدن به خدا در همه چيز حتّي در استقلال خود. اين حقيقت و فلسفۀ دعا است و
همان توحيد افعالي است که به دست آوردن آن بسیار مشکل ميباشد.
در دعا انسان بايد بتواند از همه چيز ببرد و به
خدا وصل شود. مفهوم این بیان با يك مثال عاميانه روشنتر میگردد. اگر کسی بخواهد
چراغی روشن کند و چند رشته سیم در اختیار داشته باشد، تا وقتی چراغ را به رشته
سیمی که به نيروگاه برق متصّل است، وصل ننماید، روشن نخواهد شد. به همین صورت اگر
كسي ميخواهد از نور خداوند بهرهمند شود، بايد رشتۀ دل خود را به نيروگاه لايزال
الهي متصّل نمايد تا چراغ دلش نوراني شود. بر همين اساس است كه در مناجات شعبانيه
ميفرمايند:
«إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ
إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّي
تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّور» [2]
ديدگان و چشمان قلب ما زماني ميتوانند حجابهاي
نور را كنار بزنند و جمال منور وجهالله را به نظاره بنشينند كه از تمام تعلّقات و
وابستگيهاي به غير، انقطاع حاصل شود.
توسّل در دعا
مطلب مهمّ ديگري که در مورد دعا کردن بايد بدان
اشاره شود اين است که استجابت دعا نیاز به واسطه دارد. فیض و رحمت الهی بدون واسطه
به بندگان نمی رسد. در مورد نزول قرآن کریم هم خداوند به واسطۀ حضرت جبرائيل کلام
نوراني خودش را بر قلب پيامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» القا کرد. البته نزد بزرگان واسطۀ فيض براي جبرئيل، پيامبر گرامي«صلی الله علیه و آله و سلم» بوده است.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا
إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» [3]
اين آيه دو معنا دارد. معناي ظاهري آن این است
که اي انسان تقوا داشته باش تا آن تقوا وسيلهاي شود براي اينکه پروردگار عالم به
تو رحم کند. امّا ائمۀ طاهرين«سلام الله علیهم»معناي
دقيقتري برای این آیه بیان فرمودهاند. آن حضرات در ذیل این آیه میفرمایند: نحن
الوسيلة في القرآن- ما ائمه وسيلههايي هستيم از طرف خداوند براي مردم. [4] در
واقع اين وسيله که مورد نظر قرآن مجید است و بندگان بايد از آن استفاده کنند، همان
توسل به حضرات معصومین«سلام
الله علیهم» است.
در جاي ديگري از قرآن چنين آمده است:
«وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى
فَادْعُوهُ بِها» [5]
معناي ظاهري این آیه نیز يعني اينکه اسماء حسناي
خداوند زياد است و هنگام دعا با توسل به اسماء خداوند، او را بخوانيد. امّا معناي
زيباتر اين است که مظهر اسماء حسني، همان اهل بيت«سلام الله علیهم» هستند. لذا امام صادق«سلام الله علیه»در ذیل این آیه نیز بیان زیبائی دارند و میفرمایند:
«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى». [6]بنابراین واسطۀ فيض براي
استجابت دعا حضرات معصومین«سلام الله علیهم» هستند.
بهترين زیارتی که برای واسطه قرار دادن آن ذوات
مقدس بسیار مفید و مؤثر است، زيارت جامعه است. نقل شده است که علامه محمد تقي
مجلسي، خدمت امام زمان«ارواحنافداه» رسيد و مداح گونه زيارت جامعه را خطاب به آن
حضرت خواند. حضرت ولی عصر«ارواحنافداه»
ميفرمايند بيا جلو. مرحوم مجلسي«ره»ضمن اینکه متأثر از ابهت آن حضرت بوده، جلو ميرود و امام عصر«ارواحنافداه»
دست عنايتي روي شانۀ وی ميگذارند و ميفرمايند «نعم الزّيارة هذه» يعني اين
زيارت، خوب زيارتي است. آقاي مجلسي«ره» ميگويد: از جدتان امام هادي«سلام الله علیه» است؟ حضرت ميفرمايند: بله.
در حقيقت اين زيارت، زيارت بسيار زيبا و عجيبي
است و توسّل به ائمۀ طاهرین«سلام الله علیهم» در آن
بسيار است. خصوصاً در آخر که ميفرمايد:
«بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ، وَ
بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ، وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمآءَ اَنْ تَقَعَ عَلَي
الْأَرْضِ اِلاَّ بِاِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ»
عبارات دقیق و پر محتوايی به کار گرفته شده است.
خطاب به ائمۀ طاهرین«سلام
الله علیهم»ميفرمايد:
عالم وجود وابسته به شما است. اگر زمين و آسمان پا برجاست به واسطۀ وجود شما است،
اگر حاجتي از کسي برداشته ميشود و يا مهمّي از کسي رفع ميشود، به برکت وجود شما
بزرگواران است.
اين زيارت يکي از افتخارات شيعه است. انشاء الله
که همه بتوانند تحت لواي ائمۀ هدی«سلام الله علیهم» به
منزل سعادت راه پيدا کنند.
آثار اعراض
از دعا و يأس از استجابت دعا
پروردگار متعال در قرآن کریم به تأکید بر لزوم
دعا کردن اکتفا نمیکند و در آيات ديگری انسانی را که دعا نمیکند، تهدید مینماید
و ميفرمايد اگر کسی اعراض از دعا داشته باشد و دعا در زندگي او دعا نباشد، به
جهنّم خواهد رفت و در جهنّم خوار و ذليل میگردد:
«وَ قالَ ربُّکُمُ ادعُونِي اَستَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذينَ
يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ» [7]
و پروردگارتان گفت: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم، البته كسانى كه از عبادت
من تكبّر مىورزند به زودى خوار و سرافكنده وارد جهنم مىشوند.
یعنی كساني كه از عبادت خدا رويگردان هستند و
كساني كه حال دعا ندارند، اعراض از صحبت كردن و دعا و ارتباط با خدا دارند، در
قيامت در حالي كه خوار و ذليل هستند، وارد جهنّم ميشوند.
اين مطلب خيلي مهم است، همانطور كه دعاكردن
پاداش دنيوي و اخروي دارد، اعراض از دعا نيز عقاب خداوند را در پي خواهد داشت.
خداوند در اين آيات ميفرمايد اگر دعا در زندگي شما نباشد من اعتنا به شما ندارم و
دست عنايت من از روي سر شما برداشته ميشود. نبايد اين مطلب را ساده بپنداريم. مثال بياعتنايي خداوند به بندگان
را ميتوان اينگونه بيان كرد كه اگر نيروگاه برق عنايتي به جامعه نداشته باشد و
برق رساني نکند، ديگر از نور و روشنايي خبري نيست.
اگر العياذ بالله خداوند عنايت خود را از کسي
منقطع گرداند، به گمراهي و حيراني و بيديني دچار خواهد شد. منكر تمام اعتقادات
خويش از جمله منكر امام زمان«اروحنافداه»، منكر قرآن و ختم نبوت و تشيّع ميشود. گاهي انسان با وجود اينكه ميداند
انجام كاري گناه و ناشايست است، آن را انجام ميدهد. با اين حال، هر چند خيلي بد
است ولي قابل جبران است. مصيبت سختتر آن است كه انسان به خود نيايد و نه تنها
توبه نكند و از كردۀ خويش پشيمان نشود، بلكه گناه خود را توجيه كند و به قول جرج جرداق مسيحي كار را به
جايي ميرساند كه ولي خدا را در مسجد، خانۀ خدا، هنگام نماز، قربة إلي الله ميكشد!
توجيهگري انسان، كار را به اينجا ميكشاند!
در آیۀ ديگر ميفرمايد:
«قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا
دُعاؤُكُمْ» [8]
یعنی اگر دعاي شما نبود، خداوند به شما توجّه و
اعتنايی نداشت. اگر در زندگي انسان روح دعا كردن حاكم نباشد، اگر انسان با دعا سر
و كار نداشته باشد، دست عنايت خداي متعال از او برداشته ميشود و كسي كه خدا
به او توجّه نكند و عنايتي به او نداشته باشد، روزگارش تيرهتر از شب تار است و
سقوط او حتمی است.
آیۀ دیگری که تهدید بسیار مهمّی برای یأس از
رحمت خداوند به شمار میرود، میفرماید:
«وَ لا تَيْأسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ
إِنَّهُ لا يَيْأسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ» [9]
یعنی از رحمت بيانتهاي خدا نااميد نباشيد، كه
هرگز جز كافران هيچ كس از رحمت خدا نااميد نميشود. بنابراین بنده نبايد از رحمت
بی مقدار خدا و استجابت دعا مأيوس باشد، هميشه بايد با حالت اميدواري دعا كند و
بداند كه دعا كردن خيلي پاداش و نتيجه دارد و نیز يأس و نااميدي از رحمت خداوند
گناهی در سر حدّ كفر خواهد داشت.
=============================
پی نوشت ها:
[1]. المزّمّل / 8.
[2]. اقبال
الاعمال، ص 687.
[3]. المائده / 35: «اي كسانى كه
ايمان آوردهايد، از خداوند پروا كنيد و (براي تقرّب) به سوي او وسيله بجوييد و در
راه او جهاد كنيد، شايد رستگار گرديد.»
[4]. المناقب، ج 3، ص 75 و نيز تفسير المعين، ج 1، ص 290.
[5]. الأعراف/180: «و براي خداست بهترين نامها پس او را بدان نامها بخوانيد.»
[6]. الكافي، ج 1، ص.
[7].
غافر / 60.
[8]. الفرقان / 77.
[9]. يوسف / 87.