أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین
اظهار ارادت کنید خدمت قطب عالم امکان حضرت ولی عصر «ارواحنافداه» با یک صلوات.
بحث ما دربارۀ این بود که اگر این روزههای ما مورد قبول خدا شود، پروردگار عالم روز عید فطر پاداش خوبی به ما عنایت میکند، و قرآن میفرماید آن پاداش حسّ پرهیزکاری و ملکۀ تقواست. انسان میرسد به آنجا که به طور ناخودآگاه گناه نمیکند. پاداش انصافاً خیلی بالاست، اما شرط این روزه اینست که باید علاوه بر اینکه روزۀ صحیح میگیریم، روزۀ مقبول بگیریم. گفتم روزۀ صحیح روزهای است که طبق فتاوای رساله عمل شود، از مفطراتی که مراجع فرمودند، اجتناب کند. این روزه صحیح است. نود و پنج درصد بلکه بالاتر کسانی که روزه میگیرند، روزۀ صحیح میگیرند. الحمدلله مردم در ماه مبارک رمضان حسّ دیگر و تقوای دیگری به طور ناخودآگاه در مردم حکمفرماست. اما اگر این روزه روح داشته باشد، به ما ملکۀ تقوا میدهد. پروردگار عالم در روز عید فطر امضا میکند که تو متقی هستی و آنچه دوست میداشتم به دست آوردی. قرآن میفرماید خدا دوست دارد روزه بگیری برای اینکه ملکۀ تقوا پیدا کنی. (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ) ﴿البقرة، 183﴾؛ لعلّ در قرآن هرکجا برای خدا بیاید به معنای محبت است. (لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ) یعنی خدا دوست دارد متقی شوی، لذا امر کرده به تو که روزه بگیر.
روزۀ مقبول را معنا کردم و گفتم روزهای است که در آن روز گناه در زندگی نباشد. به این روزۀ با روح میگویند. قرآن به این روزۀ مقبول میگوید و خدا در قرآن تضمین کرده است که این روزه را قبول میکند. کم کم بحث ما رسید به معصیتهای زبانی و اینها زیاد است و در میان انسانها فراوان است، درحالی که بهترین عبادات اینست که انسان در ماه مبارک رمضان زبانش روزه باشد.
شخصی آمد خدمت پیغمبر اکرم و گفت یا رسول الله! یک نصیحت به من بکن. فرمود اگر بگویم عمل میکنی یا نه؟ گفت بله. دوباره رسول اکرم تعهد گرفت و فرمود عمل میکنی یا نه؟ گفت بله. بار سوم تعهد گرفت که عمل میکنی یا نه. او گفت بله. پیغمبر اکرم فرمودند مواظب زبانت باش. برای اینکه این زبان است که انسان را رستگار و بهشتی میکند و این زبان است که انسان را بدبخت و شقی و جهنمی میکند.
درس دو روز قبل راجع به غیبت بود. آن چیزی که در رو خجالت میکشی بگویی یا نمیگویی، پشت سر بگویی. چیزی که اگر بشنود بدش میآید. در این باره صحبت کردم و فهمیدیم که گناهش خیلی بزرگ است و قرآن میفرماید مرده خوری است.
بحث دیروز دربارۀ شایعه بود. همین که در میان همۀ ما شهرت بسزایی پیدا کرده است، و ما باید شایعه نداشته باشیم. معنای شایعه اینست که نمیدانیم درست است یا نه، بلکه شنیدیم و آن شنیده را برای دیگری نقل کنیم. دیروز فهمیدیم گناهش خیلی بزرگ است. حتی فهمیدیم که همسویی و همگرایی با دشمن است. دشمن شایعه را اختراع میکند و به دست مردم میدهد و مردم پخش میکنند. لذا آنکه پخش میکند با آنکه اختراع میکند مثل هم هستند.
بحث امروز که از بحث غیبت و شایعه بالاتر است، بحث تهمت است. گناه تهمت خیلی بالاست. آیهای در قرآن هست که سر تا پا تأکید است. سه جمله است اما سه تا تأکید دارد. (إِنَّمَا یفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ) ﴿النحل، 105﴾؛ کسی تهمت میزند که ایمان ندارد.
اول آیه میفرماید إنما یعنی یقین داشته باش چنین است. یفتری فعل مضارع است و میگوید بدان چنین است. لایؤمنون نیز تاکید است و میگوید بدان که چنین است. این آیه سرتاپا تأکید است. اینکه تهمتزن کافر است. به این کفر، کفر عملی میگویند. یعنی اگر روزه باشد، روزۀ او صحیح است اما روح روزه را میگیرد و روزه را میکشد. گناه خیلی بزرگ است. در نامۀ عملش نوشته میشود این کافر است و کفر عملی دارد.
معنای تهمت اینست که بخواهیم کسی را خراب کنیم و نسبت ناروایی به او بدهیم درحالی که میدانیم که این نسبت، نارواست. به این تهمت میگویند.
این تهمت منقسم میشود به چهار قسم. یک قسمت تهمت زدن به خدا و پیامبر و اهل بیت «سلاماللهعلیهم» است و این فراوان است. یعنی بدعتگزارها، یعنی کسانی که میخواهند مریدپرستی کنند و برای خودشان شخصیتی درست کنند، از راه نسبتهای ناروا به خدا و پیغمبر و اهل بیت وارد میشوند.
قرآن میفرماید گناهش خیلی بزرگ است. قرآن میفرماید: (...فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَّبَ بِآیاتِ اللَّهِ ...) ﴿الأنعام، 157﴾؛ چه ظلم بالاتر از این که ما نسبت دروغ به خدا دهیم! بگوییم خدا چنین گفته است درحالی که نگفته باشد. بگویم در قرآن چنین است یعنی تفسیر رای به قرآن کنیم. روایت داریم «من فسّر القرآن برأیه فلیتبوأ مقعده من النار»، کسی که قرآن را سر خود معنا کند، و برای اینکه نسبت ناروا به خدا بدهد، تفسیر قرآن کند، میفرمایند حتماً جایگاه او جهنم است. چقدر ظلم بالا به خدا و پیغمبر و اهل بیت «سلاماللهعلیهم» است و کسی این ظلم را میکند که تهمت به خدا بزند. این فراوان است. مثلاً برای اثبات مطلبش سر خود تفسیر قرآن میکند یا روایتی از پیغمبر اکرم یا ائمۀ طاهرین نقل میکند یا فتوای مرجعی را نقل میکند درحالی که دروغ است. قرآن میفرماید چه ظلم بزرگی به خداست.
این قسم اول تهمت است. فراوان است اما معمولاً در میان عموم مردم کم است.
قسم دوم تهمت اینست که برای اینکه کسی را تضعیف کند، نسبت دروغ به او میدهد. مثلاً العیاذبالله زنی که با شوهرش خوب نیست یا شوهر با زن خوب نیست، نسبت ناروا به یکدیگر میدهند. تمام اعمالش را به کسی میدهند که تهمت به او زده شده است. علاوه بر این گناهش خیلی بزرگ است و درسرحد کفر است.
سومین موارد تهمت اینست که نسبت دهد چیزی را به بزرگان دین. به علما و مراجع و بزرگان نسبت دروغ بدهد. این هم مثل قسم اول است و گناهش فوقالعاده بزرگ است و در سرحد کفر است. اعمالش را نابود میکند و در روایات میخوانیم همینطور که نمک در آب حل میشود، اعمال او هم به واسطۀ این تهمت نابود میشود. پس خیلی باید مواظب زبانمان راجع به تهمت باشیم و بدانیم گناه تهمت فوقالعاده بزرگ است.
دو آیه در قرآن داریم که تهمتها را از آدمکشی هم بالاتر میداند. (وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ...) ﴿البقرة، 191﴾، (وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ...) (البقرة، 217﴾؛ گناه تهمت بالاتر از آدمکشی است. بعضی اوقات انصافاً چنین است. مثلاً نسبت ناروایی به یک خانم عفیف دهند یا او را بکشند، آن خانم راضیتر است از اینکه کشته شود و این نسبت ناروا به او داده نشود. اگر به مرد موجه و آبرودار نسبت ناروایی دهند، اگر او را بکشند برایش آسانتر از اینست که این نسبت ناروا را به او بدهند. بنابراین تمام اعمال خوب تهمتزن در پروندۀ آقایی نوشته میشود که تهمت خورده است. کربلاها و مکهها و نماز و روزه و تمام اعمالش از او میشود. در روز قیامت خطاب میشود که هیچ ندارد. اعمال خوبش را به کسی دادند که به او تهمت زده بوده است. و این خیلی خسران دارد.
خلاصۀ حرف اینست که تهمت بالاترین ظلم به خداست. تهمت، بدتر از آدمکشی است. تهمت، بزرگتر از آدمکشی است. تهمت به اندازهای گناه دارد که قرآن میفرماید مسلمان نیست کسی که تهمت بزند
در روایات داریم مثل نمکی که در آب حل شود، اعمالش نابود میشود. معنایش همین است که اعمال کسی را که تهمت میزند، به کسی میدهند که تهمت خورده است و این پروندۀ مبارکی دارد. لذا در روایت داریم در روز قیامت میبیند پروندهاش حج و کربلا و نماز جماعت و کمک به خلق خدا دارد. بعد به او میگویند اینها از کسی است که به تو تهمت زده است. لذا قرآن خیلی داغ دربارۀ تهمت صحبت کرده است. دربارۀ غیبت میفرماید مرده خوری است اما اینقدر گناه نگفته. یا دربارۀ شایعه میفرماید گناهش خیلی بزرگ است. اما وقتی به تهمت میرسد، میفرماید مسلمان نیست کسی که تهمت بزند. میفرماید کسی که تهمت بزند بالاترین ظلم را به خدا کرده است و بالاخره میفرماید تهمت زدن از آدمکشی بالاتر است. بالاخره روایات به ما میگوید کسی که تهمت بزند اعمال خوبش را منتقل میکنند به نامۀ عمل کسی که تهمت خورده است.
از همۀ شما تقاضا دارم مواظب باشیم ناگهان زبان شما ولو تهمت هم خیلی کم باشد، اما در نامۀ عمل شما سنگین است. لذا مخصوصاً در ماه مبارک رمضان تا میشود غیبت و شایعه و تهمت در زبان شما نباشد.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم
بدم المظلوم، بدم المظلوم، بدم المظلوم، یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک