عنوان: اقسام روزه
شرح:

أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

 

الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

 

اظهار ارادت کنید خدمت حضرت ولی عصر «ارواحنافداه» با یک صلوات.

علمای علم اخلاق روزه را منقسم کردند به سه قسم و این قسمت را از روایات اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» گرفتند.

یکی روزۀ‌ عموم مردم است که به آن روزۀ عام می‌گویند. یکی روزۀ خواص از مردم است که به آن روزۀ ‌خاص یا روزۀ اخلاقی می‌گویند. یکی هم روزۀ اخص الخواص است که به آن روزۀ ‌شهودی می‌گویند.

مراد آنها اینست که کسی که روزه بگیرد به طوری که از آنچه در رساله‌ها نوشته شده اجتناب کند. مثلاً در رساله‌ها نوشته شده از دوازه چیز باید در روزه اجتناب کرد. عموم مردم روزه‌هایشان چنین است. روزه صحیح است و ثواب هم دارد و پروردگار عالم پاداش دنیا و آخرت به آنها عنایت می‌کند. اما این روزه، روزۀ‌ بی‌روحی است. فقط به حسب ظاهر روزه است و عموم مردم روزه‌هایشان چنین است.

اما خواص مردم، کسانی که تقید به ظواهر شرع دارند، کسانی که سر و کار با اخلاق دارند، علاوه بر اینکه شکمشان روزه است، چشم و گوش و زبان آنها نیز روزه است. به نامحرم نگاه نمی‌کنند. خانم از نظر حجاب، تقید به حجاب اسلامی دارد. غیبت و تهمت و شایعه‌پراکنی و دروغ و توهین به دیگران ندارند. از نظر گوش هم غیبت و تهمت نمی‌شنوند و بالاخره گناه گوشی هم ندارند. به این روزۀ خواص می‌گویند. کم پیدا می‌شود اما باید روزۀ ما لاأقل روزۀ خواص باشد و الاّ اگر روزۀ‌ ما روزۀ خواص نشد، یک روزۀ بی‌روحی است. اگر بخواهیم روح پیدا کند، اگر بخواهیم ما را به مقام تقوا برساند، اگر بخواهیم حکمت روزه را که قرآن می‌گوید حسّ پرهیزکاری است به دست بیاوریم (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌)‌ ﴿البقرة، 183﴾؛ روزه بر شما واجب شده و همۀ ‌ادیان هم روزه داشتند. برای اینکه حسّ پرهیزکاری در شما زنده شود. برای اینکه به واسطۀ روزه، تقوا پیدا کنید. خدا دوست دارد متقی باشید، لذا روزه را واجب کرده است. اگر چنین نشد، این روزه قبول نیست. البته صحیح است اما مورد پذیرش خدا نیست. قرآن می‌فرماید: (إِنَّمَا یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ‌) ﴿المائدة، 27﴾، از کسی قبول می‌شود که متقی باشد، حسّ پرهیزکاری در او زنده باشد. مثلاً در ماه مبارک رمضان اگر کسی غیبت کند.

فقها در کتابهای فقهی و علمای علم اخلاق در کتابهای اخلاقی غیبت را معنا کردند به اینکه «ذکرکَ أخاک بما یکره»، اگر پشت سر کسی چیزی گفتی که اگر در رو بگویی بدش می‌آید، غیبت است. گناهش هم خیلی بزرگ است. قطع نظر از روایات ما قرآن می‌فرماید گناهش مرده خوری است (لاَ یغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتاً فَکَرِهْتُمُوهُ) ﴿الحجرات‏، 12﴾، اگر نمی‌خواهی مرده بخوری، پس غیبت نکن. لذا اهل دل می‌بینند که کسی که غیبت کند یا غیبت بشنود، مثل اینست که مرده خورده باشد.

خانمی آمد خدمت پیغمبر اکرم و مسئله‌ای داشت. مسئله را پرسید و رفت. عایشه خدمت پیغمبر اکرم بود. با دست اشاره کرد یا رسول الله! قد این خانم کوتاه است. پیغمبر اکرم غضب کردند. فرمودند عایشه چرا غیبت کردی. بعد پیغمبر اکرم به عایشه فرمودند استفراغ کن. عایشه حالت استفراغ پیدا کرد و مقداری گوشت گندیده و متعفّن از دهانش افتاد. گفت یا رسول الله! من چند روز است که گوشت نخوردم. پیغمبر فرمودند این گوشت غیر از آن گوشت است. مگر قرآن نخواندی! قرآن می‌فرماید هرکسی غیبت کند گوشت مرده خورده است (لاَ یغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتاً فَکَرِهْتُمُوهُ)، اگر نمی‌خواهی گوشت مرده بخوری پس غیبت نکن.

گفتم معنای غیبت یعنی چیزی پشت سر کسی بگویی که اگر در روی آن بگویی بدش بیاید «ذکرک أخاک بما یکره». لذا اگر کسی غیبت کند و تهمت بزند و شایعه پراکنی کند و دروغ بگوید و به نامحرم نگاه کند و اختلاط زن و مرد باشد، بی‌حجابی و بدحجابی باشد، و بالاخره گناهی باشد که در اسلام گناه است، این روزه قبول پیش خدا نیست. برای اینکه (إِنَّمَا یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ‌).

درحقیقت این روزه صحیح است اما روح ندارد. یک روزۀ بی‌روح و بی‌اثری است، اما صحیح است و کفاره و قضا ندارد. ما اگر بخواهیم روزه‌هایمان روح پیدا کند و روزه‌هایمان ما را حرکت دهد، اگر بخواهیم روزه‌هایمان موجب شود دعایمان در وقت افطار مستجاب شود، باید علاوه بر اینکه از مفطرات پرهیز می‌کنیم از گناه هم مطلقا پرهیز کنیم، چه گناه کبیره مثل غیبت و چه گناه صغیره مثل نگاه به نامحرم و الاّ روزۀ بی‌روح نمی‌تواند اثر داشته باشد. برای اینکه روز اول گفتم روایتی هست که خیلی بالاست. «الصوم لی و أنا أجزی به». معمولاً بزرگان این روایت را معنا کردند که روزه مربوط به من است و تشبّه به من دارد و چون تشبه به من دارد، من به او جزا می‌دهم. اما اهل دل روایت را طور دیگری معن کردند و گفتند «الصوم لی و أنا اُجزا به»، روزه از من است و پاداش آن خود من هستم. یعنی روز عید خدا عیدی می‌دهد. به کسانی که روزۀ صحیح گرفتند، قبول می‌کند. به کسانی که روزه گرفتند و علاوه بر اینکه از مفطرات پرهیز کردند از گناه هم پرهیز کردند، پروردگار عالم خودش را به آنها پاداش می‌دهد. یعنی می‌رسد به آنجا که در دلشان احدی نیست جز خدا و مونس پیدا می‌کند و در درماندگی‌ها بهترین یعنی خدا را پیدا می‌کند. بالاترین لذت آنها نماز است و نماز گفتگو با خداست. بالاترین لذتشان روزه‌های مستحبی است برای اینکه روزه تشبه به خدا دارد. بالاخره می‌رسد به آنجا که در دل چیزی نیست به جز خدا.

خوشا به حال کسانی که در ماه مبارک رمضان اهمیت دهند تا برسند به آنجا که در روز عید فطر، خود خدا را پاداش بگیرند و بهشت برای آنها کوچک باشد و خدا جزای روزۀ آنها شود.

قسم سوم روزه از ما نیست. خیلی خوب است اما ما نمی‌توانیم این روزه را بگیریم. لذا علمای علم اخلاق بارها گفتند نمی‌شود و ما نمی‌توانیم و آن نفی خواطر است. یعنی انسان در حالی که شکمش روزه است، اعضاء و جوارحش روزه است، دل او هم روزه باشد. توهمها و تخیلها و تفکرها در دل نباشد. به این نفی خواطر و حضور قلب می‌گویند و رسیده به آنجا که روزه‌اش نفی خواطر دارد به این معنا که در دل او هیچ چیز و هیچ فکر و تخیلی نیست به جز خدا. معلوم است که ما نمی‌توانیم این روزه را بگیریم. علمای علم اخلاق برای همین این ریاضتها را می‌کشند که این نفی خواطر را در زندگی پیدا کنند اما نمی‌شود. لذا بسیاری از علمای علم اخلاق گفتند و درحالی که یک عمر زحمت کشیدند اما نتوانستند به این قسم سوم روزه یعنی نفی خواطر برسند و اینکه توهم و تفکر و تخیل غیر از خدا در ذهنشان نباشد.

نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم

بحق فاطمه، یا الله

یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک