عنوان: مبحث نجس بودن یا نبودن خمر و مسکرات روان
شرح:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

    راجع به خمر و مشابه خمر هر چه روان باشد بالاصاله و مست کننده باشد، خب معلوم است که خوردنش، آشامیدنش در این باره کسی نگفته که حلال است، کل مسکر حرام آیا نجس است یا نه؟

    مشهور میان قدما و متأخرین گفتند نجس است ،دیگر گفتم فرقی نمی‌کند هر چه که مسکر باشد اما روان بالاصاله باشد ،گفتند که نجس است لذا الان هم در رساله‌ها آمده که نجس است. و قدما گفتند نجس است، متأخرین گفتند نجس است. ولی مخالفان هم، افراد بالایی هستند در قدما مثل صدوق اول و صدوق دوم. متأخرین مثل صاحب مدارک ،مثل مقدس اردبیلی، این مقدس اردبیلی هر چه مقدس است ،جسور در فقه است و ایشان گفتند نه ، خمر پاک است صاحب مدارک را هم که می‌دانیداز نظر تحقیق به راستی کم نظیر است، مرحوم شهید اول خیلی به او می‌نازد. مرحوم فیض کاشانی هم فرمودند پاک است خب از قدما، صدوقین اند، از متأخرین مقدس اردبیلی و صاحب مدارک و فیض کاشانی‌اند. لذا مسئله، مسئله مشکلی می‌شود، 40-30 روایت داریم که یک دسته از روایات صحیح السند و ظاهر الدلاله می‌گویند پاک است. جمع بین روایات را چه بکنیم؟

    مرحوم صاحب جواهر و امثال ایشان می‌گویند اعراض اصحاب از روایات، 40 -30 روایت را یا لااقل بالای 20 روایت را ما با اعراض اصحاب از کار بیندازیم، خیلی مشکل است اما قول مشهور را هم از کار بیندازیم، آنهم انصافاً خیلی مشکل است. حالا من 2 روایت صحیح السند و ظاهر الدلاله که می‌گویند نجس است را نقل می‌کنم 2 روایت صحیح السند و ظاهر الدلاله که می‌گویند پاک است  آنرا هم نقل می‌کنم، ببینم آیا شما می‌توانید قطع نظر از فقه مان از نظر اصول، جمع بین این روایات بکنید یا نه؟

     مسئله از نظر قرآن دلیل ندارد، یعنی به حسب ظاهر و الا در قرآن که همه چیزی هست ما نمی‌فهمیم اما به حسب ظاهر از نظر قرآن دلیل ندارد، از نظر سیره عقلا هم دلیل ندارد. از نظر اجماع هم مخالف مثل صدوق و مقدس اردبیلی رویش است، لذا عمده روایات است، برای اینکه بعضی‌ها البته کم هستند که تمسک به قرآن کردند" ان من الخمر والمیسر و الانصاب و لازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه" گفتند رجس ای نجس. این رجس ای نجس خوب است اما اینجا تالی تلو دارد ان الخمر و المیسر میسر که دیگر نجس نیست لذا رجس یعنی پلید معنوی یعنی همینطور که میسر پدر انسان را در می‌آورد، خمرش هم چنین است. لذا رجس، بمعنای نجس نیست، بمعنای پلیدی است و پلیدی در اینجا یعنی پلیدی معنوی، اگر پهولیش میسر نبود، ممکن بود (البته) آنهم علی بعد کسی بگوید رجس یعنی نجس، اما چون رجس 2 معنا دارد؛ گاهی رجس است از نظر معنوی گاهی رجس است از نظر ظاهری و چون چنین است ما نمی‌توانیم بگوئیم نجس مخصوصاً اینکه میسر هم پهلویش است و آنهم قرینه اینکه مراد از رجس یعنی پلید است از نظر معنا و باطن اما از نظر ظاهر یعنی نجس است، آیه شریفه دلالت ندارد. لذا روی آیه نمی‌شود حساب کرد، بنای عقلا هم، عقلا پاک می‌دانند، مثلاً میان عقلا بین بول و خمر فرق هست بول را نجس می‌دانند، نجس عرفی، غائط را نجس عرفی می‌دانند، اما خمر را نجس نمی‌دانند هم عقلا می‌خورند و هم اگر به لباسشان ریخت نمی‌ روند بشویند مگر اینکه خراب شده باشد لذا از نظر عقلا نمی‌توانیم بگوئیم نجس است بلکه از نظر عقلا پاک است، شارع مقدس آنرا نجس کرده، ردع عرف کرده، از نظر قرآن هم نمی‌توانیم بگوئیم نجس است بنابراین مائیم و روایات، بخواهیم ادله اربعه را که بعضی آوردند اینجا بیاوریم، ادله اربعه اینجا به درد ما نمی‌خورد برای اینکه کتاب دلالت ندارد و از نظر بنای عقلا هم، بنای عقلا روی نجاست نیست و از نظر اجماع هم در مسئله اختلاف هست، پس مائیم و روایات.

    روایاتی که من نوشتم، روایت 3 از باب 38 ، 8-7 روایت می‌گویند نجس است که من 2 روایت را نوشتم؛ صحیحه علی ابن محزیار عن ابی عبدالله (ع) "اذا اصاب ثوبک خمراو مویز مسکر فغسله، ان عرفت موضعه و ان لم تعرف موضعه فغسله کله، و ان صلیت فیه فاعد صلاتک" 3 جا این روایت می‌گوید نجس است اگر مسکر به لباست ریخت لباست را بشوی ، اگر هم نمی‌دانی کجاست و علم اجمالی محصور است و غیر محصوره نیست، همه اش را بشوی، اگر هم با آن نماز خواندی، نمازت را دوباره باید بخوانی، لباست نجس است، باید دوباره بخوانی.

    دلالت خیلی خوب است، سند هم خیلی خوب است. روایت 6 از باب 38 آن روایت 3 این روایتی که الان می‌خواهیم بخوانیم روایت 6 است، از ابواب نجاسات جلد 2 وسایل، روایت ابی بصیر، صحیحه ابی بصیر عن ابی عبدالله(ع)" ما یبل المیل من النبیذ ینجس حباً من ماء بقولها ثلاثاً" 3 مرتبه فرمودند اگر مثلاً یک میلی را در مویز فرو کنید و آنرا که خیلی کم است در یک حب ماء فرو کنید فرمودند که همه حب ماء را نجس می‌کند. برای اینکه مطلب را هم یقینی کنند، 3 مرتبه فرمودند، فرمودند حب نجس است ،حب نجس است، حب نجس است. خب روایت از نظر سند صحیح است، از نظر دلالت هم، دلالتشان بسیار عالی است. تقریباً 20 تا از این روایات داریم، حالا این 2 تا دیگر بس است.

    اما کسانی که گفتند طاهر است آنها هم تقریباً 20 روایت دارند که من 2 تا از آن 20 روایت را بخوانم، یکی صحیحه ابن بکیر لااقل موثقه است. برای اینکه ابن بکیر از اصحاب اجماع است و توثیق شده، می‌گویند فتحی است که من قبول ندارم. حالا شما این مرد بزرگ اصحاب اجماع را فتحی‌اش کنید اما بالاخره هر کسی گفته مثل مرحوم نجاشی و مرحوم شیخ طوسی و مرحوم علامه و جامع الروات و تا این اواخر مرحوم ماماقانی توثیقش کردند، قال :

    سأل رجل ابا عبدالله وانا عنده عن المسکر و مویز، یصیب الثوب، قال : لابأس . فرمود که اگر خمر روی لباست بریزد، طوری نیست یعنی با آن می‌شود نماز خواند.

    روایت بهتر از این – این روایتی که خواندم روایت 11 از باب 38 بود- روایت دوم ،روایت صحیحه حناط که این هم سندش روایت 2 از باب 39 از ابواب نجاسات است، این 3-2 روایت در باب 38 بود، این در باب 39 است قال : سألت ابا عبدالله (ع) عن الرجل شرب الخمر، ثم یمجه عن فیه فیصیب ثوبی، قال لا بأس. گفت دهنش پر از شراب بود سر فه اش گرفت، شرابها ریخت و ترشح روی لباس من کرد، چطور است ؟ گفتند طوری نیست.

    خب 20 روایت هم اینطوری داریم، چه کنیم؟ اگر ما باشیم و اصول، می‌گوید بنا به قاعده حمل ظاهر بر نص، روایات نجاست را حمل بر کراهت کن، حمل بر اینکه اگر بشوئید خیلی بهتر است کن، معلوم است که در خانه‌ای که شراب در آن می‌خورند، خوب است که آدم نماز نخواند در لباسی که شراب دارد، آدم نماز بخواند، معلوم است که خوب نیست. اما اینکه گفتند خوب نیست، این ظاهر است، آن روایت لابأس نص است. حمل ظاهر بر نص را می‌گویند طوری نیست شراب پاک است، اما در آن نماز نخوانی خیلی خوب است حتی نپوشی، خیلی خوب است. لابأس که عام نیست بلکه نص در مقصود است اما آن روایات، ظهور در نجاست دارند، لذا آن ظاهر در نجاست است، این نص در عدم نجاست است ،حمل ظاهر بر نص می‌گوید شراب پاک است الا اینکه شبهه ای جلو می‌آید و آنهم خیلی قوی است که استاد بزرگوار ما حضرت امام (رض) راجع به کافر دارند که بحث بعدمان است ایشان می‌فرمایند این حملی که ما می‌کنیم را قدما بلد نبودند؟ حمل ظاهر بر نص و حمل عام بر خاص و حمل مطلق بر مقید، اینها را، آنها یاد ما دادند گفتند جمع دلالی چرا آنها نکردند؟ جوابش چیست؟ لذا حضرت امام از همین راه جلو می‌آیند، هم شراب را نجس می‌دانند هم مطلق کافر را، حتی اهل کتاب را می‌گویند نجس، از همین باب بحث بعدی ما راجع به کافر است که یک دسته روایت داریم که پاکند، یک دسته روایت هم داریم که نجس‌‌اند، حمل ظاهر بر نص می‌ گوید اینها نجس اند اما اگر با آنها معاشرت نداشته باشیم معلوم است که خیلی خوب است. هیچ چیزشان درست نیست.

    حضرت امام می‌فرمودند خب این حرفهایی که تو می‌زنی، اینها الفبای اصول است آیا قدما بلد نبودند؟ چرا نگفتند؟ لذا آدم در آن می‌ماند، حرف حضرت امام حرف خیلی بالائی است حرف خیلی پر محتوایی است که آقا این جمع دلالی ها که شما می‌کنید، اینها را قدما یادمان دادند، مرحوم محقق و مرحوم علامه اینها سرش نمی‌شد؟ حالا در میان همه‌ اینها پسر مرحوم علامه آمده و می‌گوید پاک است. این یک طرف، یک طرف قضیه هم اینکه ما چشم بسته از قول صدوقین و مقدس اردبیلی و صاحب مدارک و اینها بگذریم، اینهم انصافاً کار مشکلی است، آنها بلد نبودند که قدما همه چیز را به ما یاد دادند؟ آنها هم بلد بودند دیگر، قدما به ما همه چیز یاد دادند و اصول را یاد دادند. لذا آدم نمی‌تواند چیزی بگوید، اما مقداری مهمتر از این چند روایت است که اینها شاهد جمع است که آن روایات که می‌گویند نجس است، آن روایات که می‌گویند پاک است، 10 -8  روایت هم داریم (بعنوان) شاهد جمع بعضی از این روایات را نوشتم، بخوانیم ؛

    یکی از آن روایتها، روایت 14 از باب 38 جلد 2 وسایل صحیحه ابن رئاب روایت صحیح السند است، از نظر همه ؛" عن الخمر و المویز المسکر یصیب ثوبی اغسله او اصلی فیه، قال صل فیه الا ان تقذره فتغسل موضع الاثر ان الله تبارک وتعالی انما حرم شربها "این می‌گوید بقیه حرفها سالبه به انتفاء موضوعند. که از حضرت سوال می‌کند بشوییم یا نماز در آن بخوانم فرمودند در آن نماز بخوان، بعد حضرت فرمودند خب حالا اگر بخواهی آب بکشی که من نمی‌گویم آب نکش. برای اینکه آن اثر از بین برود، حالا یا اثر معنوی، یا اثر ظاهری ظاهراً مراد حضرت اثر ظاهریش بود. یعنی لکه خمر روی لباست است و همه می‌بینند، می‌خواهی اثرش را رفع کنی، بکن ما نمی‌گوئیم نکن، اما در آن نشود نماز بخوانی،نه. بعد هم یک علّت که آن علت خیلی قوی است ان الله حرم شربها، لایقول بنجاستها، قرآن گفته رجس، پلید است، قرآن گفته من عمل الشیطان اما قرآن نگفته نجس است و چون قرآن نگفته نجس است،" ان الله حرم شربها و لاینجسه "خب اینهم شاهد جمع است برای اینکه در آن روایات نجس ظاهر است، در آن روایات نص است، حمل ظاهر بر نص، همین حرف اما صادق (س) (می‌شود) که اگر بخواهیم بشوئیم خوب است در لباسی که شرب خمر در آن شده، در لباسی که خمر رویش ریخته شده، بخواهیم نماز بخوانیم، معلوم است که خیلی بد است.

    روایت 12 از همین باب، از باب 38، صحیحه ابی ساره؛ قلت لابی عبدالله (ع):" انا نخالط الیهود و النصارا و المجوس، و ندخل علیهم، هم یأکلون و یشربون، فیمر ساقیهم فیصب علی ثبابی الخمر". من در در مجلس اینها نشستم، ساقی اینها دارد شراب می‌دهد، حالا من شراب را نمی‌خورم، اما می‌آید که رد شود، لب ریز می‌کند و به لباسهای من می‌رسد، حالا چه؟ فقال لابأس. گفتند طوری نیست، بعد یه چیزی حضرت دارند که این مهم است، الا ان تشتهی، ان تغسله لاثره مگر اینکه بخواهی آبش بکشی، برای اینکه لکه شراب روی لباست است، یا اینکه لباست شراب دار شده، اثر معنوی، اثر ظاهری خب می‌خواهی بشوئی، بشوی، اما این پاک است.

    10-8 تا اینطور روایت هم داریم که شاهد جمع بر اینکه حمل ظاهر بر نص بکنیم و بگوئیم شراب و هر چه مثل شراب است پاک است الا اینکه معلوم است در خانه‌ای که شراب خورده بشود، امیرالمؤمنین (س) آن روایت عجیب را می‌فرمایند که یک قطره شراب اگر در چاهی بیفتد، آن چاه پر شود، روی آن چاه علف روئیده شود، گوسفندی آن علت را بخورد و آن گوسفند دارد گله‌ای شود، من که علی هستم از شیر این گله نخواهم خورد. اینها همه خیلی خوب است، اما حالا نجس است یا پاک؟ که کار فقه ماست می‌  گوید پاک است.

    خب این خلاصه حرف است، دیگر حالا باید از شما استفاده کنیم.

    مسئله فردایمان راجع به کافر است، اما تقاضا دارم، یک فکر حسابی روی این بحث بکنید ببینیم آیا چیزی هست که از شما استفاده کنیم یا نه؟ اگر چیزی پیدا کنید به راستی خیلی به من خدمت کردید ولی من نمی‌توانم از این فرمایش حضرت امام دست بردارم که این فرمایش حضرت امام خیلی حرف بالائی است اما چرا هم دارد، حالا شما فکر کنید ببینید چه باید بگوئیم.

وصلی الله علی محمد و آل محمد