عنوان: قاعده لا ضرر6
شرح:

در قاعده لاضرر گفتم که 5 تا معنا برای آن شده است. یکی مجاز در کلمه که لاضرر و لا ضرار یعنی لا حکم ضرری فی الاسلام که مال شیخ انصاری است.

معنای دوم حقیقت ادعائیه که ادعا شده ضرر نیست سپس گفته لاضرر که فرقش با اوا این است که این دیگر مجاز در کلمه یا مجار در اسناد نیست و الا تفاوت ماهوی از نظر ادبیت ندارد.

حرف سوم این که عالم تشریع را دیده نه عالم تکوین را و گفته در عالم تشریع ضرر نیست، به قول مرحوم نائینی رضوان الله تعالی علیه روی کرسی تشریع نشسته است و گفته است لا ضرر و لا ضرار خب این حرف غیر از حرف اول و دوم است و گفتم بهترین حرفها هم هست در رفع ما لا یعلمون هم همین را ما گفتیم تبعاً لمرحوم نائینی و مرحوم حاج شیخ مؤسس حوزه علیمه قم و در همه جا هم همین را می گوییم مثل در لا رفت و لا فسوق و لا جدال همین را می گوییم، لا صلاه بحار المسجد همین است لا صلاه الا بفاتحه الکتاب همین است و بالاخره این جمله ها همه همه یک حقیقت است یک واقعیت است برای این که شارع مقدس اصلاً مربوط به تکوین نیست. مربوط به تشریع است وقتی مربوط به تکوین نباشد تصرف در تکوین که نمی خواهد بکند تصرف در تکوین اگر بخواهند می‌شود معجزه مثل این که به درخت می گوید بیا جلو درخت می آید و دو دقع می گوید برگرد بر می گردد یا سنگ ریزه می گوید حرف بزن حرف می زند آن 4000 معجزه ای که پیامبر یا مثل حضرت موسی عصا را می اندازد اژدها می شود خب این ها می شوند تکوین، با اذن پروردگار عالم یک قدرتی اینها را دارند که آن قدرت تصرف در تکوین می تواند بکند.

و طی الارض هاکه بعضی ها دارند از همین باب است و تصرف در تکوین برای اولیای خدا زیاد است من جمله پیامبرها، اوصیاء من جمله 14 معصوم این احکام ها نیست این ها معجزه است و احکام کدام است تشریع اسمش را می گذارند اصلاً ما به ازاء در خارج ندارد مصلحت تامه ملزمه بوده گفته نماز بخوان حالا قبلش یک چیزی نبوده حالا موجود شده تکویناًً نه یک حکمی نبوده حالا حکم  موجود شده تشریعاًً بنابراین وظیفه شارع مقدس همین است که تصرف بکند در تشریع یعنی حکم وضع بکند نه تنه تصرف بکند در تکوین، آن دیگر حکم نمی شود آن دیگر مربوط به شارع نمی شود و در کرسی تشریع بنشیند غیر از این است که در کرسی تکوین بنشیند وقتی در کرسی تکوین نشیت معجزه ایجاد می کندتصرف در امور واقعی و نفس الامری می کند چیزی که نیست موجود می کند چیزی که هست معدوم می کند ئ از این نظر هم همه پیامبرها تصرف در تکوین داشتند یعنی معجزه داشتند و 14 معصوم ما در دعای رجبیه یک جمله دارد خیلی بالاست می فرماید که لا فرق بینها و بینک الا انهم عبادک، هر کاری که تو خدا می توانی بکنی آنها هم می توانند بکنند اما قدرتش را تو داده ای آنها بالامکان هر  چه تو داری این ها بالعرض دارند و بالاخره آن چه که تو داری آنها هم دارند لا فرق بینها و بینک الا انهم عبادک، آنها عبدند چون به مقام عبودیت تامه رسیده اند این جوری می شود خب این ها همه تصرف در تکوین است لذا پیامبر اکرم می توانست که هر کاری که خدا می کند آن هم بکند البته همه اش با اجازه خدا همه اش با قدرت خدا همه با علم خدا اگر مثل این جا که روشن است کارخانه روشنش کرده حالا فرق بین کارخانه و این جا الا این که این یک وابستگی صد در صد به کارخانه دارد که بگویید تدلی به قول قرآن شریف، این ها تدلی هستند شاید این عبادک بهتر از آن تجلی هم باشد بهتر از آن تدلی هم باشد، خب پیغمبر اکرم یک تصرف در تکوین دارد یک تصرف در تشریع، تصرف در تشریع هم تام است یعنی قرآن است تبیاناً لکل شییء به قول حاجی سبزواری کپیه عالم وجود آن عالم وجود تکوین است این کپیه تشریع است کپیه عالم وجود تبیاناً لکل شییء آن

ما فرطنا فی الکتاب من شییء آن تکوین را به آن می گوییم معجزه این تشریع را به آن می گوییم حکم چیزی نیست تا روز قیامت یعنی من الازل الی الابد چیزی نیست که پیامبر اکرم نفرموده باشد ما من شییء یقربکم الی الجنه و یباعد من النار الا وقدوامرتکم به ما و من شییء یقربکم الی النار و یباعدکم بمن الجنه الا و قد نهیتکم عنه، تبیاناً لکل شییء خب این غیر از آن تکون است، آن واقعیت است، این تشریع است آن تکوین، تکون تام است راجع به 14 معصوم الا این که تکوین غیر تشریع است تشریع غیر تکوین است آن جا که تشریع می کند تکوین نیست خب این لا ضرر و لاضرار کجاست در تکوین به نه، در تشریع وقتی در تشریع باشد خب این لاضرر و لاضرار کجاست؟ در تکوین نه در تشریع وقتی در تشریع باشد این جور می شود که در اسلام عزیز تشریعاً ضرر نیست اگر یک چیزهایی هم تخیل کنیم ضرر است آنها هم تخیل است ضرر نیست خمس دادن که ضرر نیست جهاد رفتن که ضرر نیست لذا نه ادعا یک حقیقت کارش هم دیگر قرینه هم نمی خواهد چون تشریع است چون تشریع است یعنی بر کرسی  تشریع نشسته قرینه نمی خواهد بدون قر ینه بدون ادعا می گوید لا ضرر و لاضرار فی الاسد انصافاً مثل مرحوم نائینی و مثل مرحوم حاج شیخ از یک حقیقت برخوردار است خیلی بهتر از حرف اول و حرف دوم است.

حرف چهارم حرف مرحوم شیخ الشریعه است ایشان می گوید لا ضرر و لا ضرار مثل است است که بگوید لارفت و لا فسوق یعنی در مکه فحش دادن و مجادله کردن و گناه کردن ممنوع است نباید بشود در این جا هم می گوید در عالم تشریع کسی به کسی ضرر نباید بزند لا ضرر و لا ضرار یعنی لا یعنی احد با حد و وقتی چینی باشد درحرف های سالبه به انتفاء موضوع می شود. اشکال این بود که لا ضرر و لا ضرار یعنی چه؟ در حالی که ما ضرر خیلی داریم در حالی که در خارج ضرر خیلی هم هست دیگر همه این حرف ها حتی این حرف مرحوم نائینی و مرحوم حاج شیخ عبدالکریم مؤسس حوزه هر دو دین ها هم سالبه به انتفاء موضوع می شود دیگر لا ضرر و لا ضرار مثل لفظ یعید است برای تاکید هم آورده می شود و مثلاً به قول حضرت امام می گفتند که یک کسی می خواهد بچه اش را تشویق کند می گوید این که دستورهایش را به خوبی عمل می کنند یک وقت هم می خواهد این بچه را از معصیت باز بدارد می گوید بچه من هیچ وقت دروغ نمی گوید خب این ها که گفته می شود در حقیقت امر است در حقیقت نهی است اما به این صورت به صورت خبری و استعمال عرفی دارد و وضع شده حتی صیغه افعل و ما بمعناها همین است که نهی می کند به صورت اخبار امر می کند به صورت اخبار امر می کند به صورت اخبار در این جا هم که گفته لا ضرر و لا ضرار اخبار است اما واقعاً انشاء است خب این قرینه می خواهد این خلاف واقع است این مجاز است و این اشکال را دارد که در صورت اول و صورت دوم هم همین بود صورت اول می گفت مجاز در کلمه است خب این هم می گوید مجاز است الا این که ایرادی که هست این جا یک مجازی است که خلاف عرف است خلاف قاعده است یعنی عرف از لا رفت و لا فسوق و لا جدال یا از لا ضرر و لا ضرار خود به خود بخواهد انشاء الله بفهمد نمی شود یک قرینه حسابی می خواهد که آن قرینه بگوید که لا ضرر و لا ضرار یعنی لا یعنی احد الی احد یا با حد به اشکالش این است که ئ الا اشکال اصولی داشته باشد نه اول نه دوم نه سوم نه چهارم هیچ کدام شناسی که بتواند بگوید نه ظاهراً نیست اگر بگوییم که مجاز در کلمه ای طوری نیست بگوییم حقیقت است ادعائیه است طوری نیست بگوییم مجاز در اسناد است یگوییم تشریع است نه تکوین طوری نیست بگوییم نهی است نه اخبار این هم همین طوری نیست اشکال اصولی ظاهراً نمی شود برایش کرد که ما بخواهیم این را از صحنه بیرونش کنیم بله رو خوبی و بد که حساب بکنیم قول سوم هم با حقیقت بهتر جور می آید هم مجاز نیست هم ذوق بهتر ما می‌پسندد و صوترت ائل و دوم و چهارم این ها همه مجاز است قرینه می خواهد استعمال شیی در غیر ما وضع له است اما صورت سوم این جورها نیست دقت می خواهد دقت نائینی یا حاج شیخی می خواهد تا با آد دقت می گوید اصلاً مجاز نیست که شما این قدر برای خودتان دردسر درست کرده اید یک تشریع است در مقابل تکدوین است و شارع مقدس هم تشریع است در مقابل تکوین است و شارع مقدس هم تشریع در مقابل تکوین داشته است این خلاصه حرف است.

حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در درس اصرار داشتند که این قاعده لا ضرر اصلاً یک قاعده حکومتی است و حاکم باید یکی از ابرازش قاعده لا ضرر باشد می گفتند ببین که پیامبر اکرم با ابراز لا ضرر و لا ضرار توانستند تصرف بکنن در مال مردم و حکومت اسلامی و من جمله ولایت فقیه می‌توانند تصرف بکنند در تکوین در تشریع تکوین به معنا تصرف در مال غیره تصرف بکند در تکوین تصرف بکند در تشریع تکوین به معنا تصرف در مال غیر تصرف بکند اما با یک مصلحت تامه ملزمه با قاعده اهم و مهم مصلحت اقتضا می کند چنین بگوید چنین بکند قاعده لا ضرر می گوید چنین بکن یا چنین نکن لذا همین فقیه سمره خب یاد دارند پیامبر اکرم تا می توانی که خدا منشی کن خیلی خوب است در باب قضا برای همین آقا که اشکال می کند دو سه روز صحبت کردیم که آقا آقای قاضی فوراً حکم نکند البته نه مثل حالا حالا اشکال خیلی به آنها وارد است یک چیزی می خواهدباید حتماً انجام بدهد می داند باید انجام بدهد آن نه اما که خدا منشی است در همان جلسه آقا طلاق بد است بچه هایت بیچاره می شوند اسلام می گوید باید بسوزی توافقی اخلاقی 50 در صد باشد کفایت می کند اگر طلاق بگیری بدبخت می شوی وقتی توی بن بست شد فرمودند که درخت را بکن بینداز در مقابلش برود گم شود یکی از فضلا می گفت که برود گم شود که توی روایت نیست دیگر بالاخره درخت را بکن بینداز در مقابلش این حکم حکومتی است خودش نمی تواند این کار را بکند این ها همه باید که خدا منشی بخواهیم بکنیم آن اسمش که خدا مثل شورای حا اختلاف نمی تواند این کار را بکند اینها همه باید که خدا منشی باشد و قرآن شریف هم وعده دارد راستی این کدخدا منشی‌هاست که خیلی کار می کند اصلاً نزاع ها را اغز نظر مب آورد به 10 لذا این جا هم که خدا منشی شد اما در آخر کاری فرمود که درخت را بکن بیندازدر مقابلش بعد هم پیامبر اکرم علتش را قرآن هم زیاد است که علت حکم را می آورد جالا شاید مثلاً دفعه اول بوده می خواسته است برایش دست نگیرند شما خودتان به من نگفتید چیزی بگویید خواستند برای پیامبر علتش را آوردند این حکم من طبق قاعده لاضرر است، قرآن هم زیاد است که علت حکم را می آورد حالا شاید مثلا دفعه اول بوده می خواسته است که برایش دست نگیرند شما خودتان به من گفتید چیزی بگویید که دست نگیرند برایش دست نگیرند برایت می خواستند دست نگیرند برایش چون می خواستند برای پیامبر دست نگیرند برایت می خواستند دست نگیرند شما خودتان دست نگیرند لذا پیامبر گفته که بابا لا ضرر و لا ضرار یک حکم اسلامی است ابرازش مال فقیه است ابزار فقیه است مثل قاعده اهم و مهم مثل قاعده حرج مثل قاعده من جمله ضرر اینها همه از اجکام ثانویه و ابراز برای فقیه.

آن وقت اشکال می کردیم به حضرت امام که آقا این قاعده لا ضرر که شما می گویید امر حکومتی خب در باب وضو هم می آید در باب غسل هم می آید غسل برایش ضرر دارد باید تیمم کند به قاعده لا ضرر و لا ضرار سیال در فقه است از اول فقه تا آخر فقه ما داریم که قاعده لا ضرر برای ما کار می کند ایشان جواب می دادند که نه هر کجا روایت داریم آن جا که روایت برای ما کار می کند هر کجا نه تمسک به قاعده لا ضرر بخواهیم بکنیم نمی شود و همه این جاها که شما می گویید دلیل دارد باب وضو باب غسلش این اختلاف هم هست که همان جاها که ضرر دارد غسل ضرر دارد غسل کرد آیا غسلش صحیح است یا نه خب اختلافی است ما می گوییم صحیح است بنابراین غسلش باطل است برای این که نهی داشته نهی در عبادت است موجب فساد است برای این که نهی داشته نهی در عبادات موجب فساد است بنابراین غسلش باطل است اماعلی کل حال روایت داریم حتی در نزاع های مالی که بعد تنبیهابش را عرض می کنیم آنجا ها هم همه روایت دارد و با روایت ما باید بیاییم جلو و بخواهیم با قاعده لاضرر بیاییم کوتاه است از این که احکام غیر قضایی را بگیرد با این که خیلی چیزهاست به قاضی است و من جمله قاعده لاضرر و اما کسی دیگر بخواهد با قاعده لاضرر بیاییم کوتاه است از این که احکام غیر قضایی را بگیرد با این که خیلی مفصل ایشان صحبت می کردند آن که ابزار برای حکومت است و باید باشد خیلی چیزهاست به قاضی است و من جمله قاعده لاضر و اما کسی دیرگ بخواهد با قاعده لاضرر جلو بیاید و از این کارها بکند نمی شود ایشان می گفتند دلیلش هم همین است حالا کسی کسی خانه شما را خراب کرده شما برو خانه او را خراب کن به قاعده لاضرر، نمی شود یک کسی ماشین شما را آسیب زده یک میلیون به ماشین شما آسیب زده شما هم سرخودری برو دو میلیون یک میلیون به ماشین او ضرر بزن خب نمی شود و بالاخره یک کسی مثلا مرحوم آخوند هم در قاعده لاضرر دارد سیلاب آمده دارد می رود توی خانه این و این با قاعده لاضرر آب را باز کند توی خانه هسایه خب نمی شود، یک جا نداریم توی فقه که خودسری با قاعده لاضرر بیاییم جلو وضرر بزنیم به کسی، نداریم آن کساین که ضرار را مثل ما از باب مفاعله گرفته اند که می گویند اصلاً خود قاعده می گوید آنها هم که مثل مرحوم آخوند و مثل استاد بزرگوار ما حضرت امام و آقای بروجردی و اینها  که ضرار را به معنای تاکیدی گرفتند آنها هم باز همین را می گویند فرق نمی کند، می گویند این قاعده لاضرر ابزار برای حکومت است ما بخواهیم با قاعده لاضرر بیاییم جلو بدون اجازه حکومت هیچ جا نمی شود.

آیا دفاع می شود کرد یا نه؟ خب حضرت امام می گفتند، همه می گویند دفاع نه، مگر دلیل برایش داشته باشیم مثل دفاع از جان دفاع از مال دفاع از ناموس دلیل برایش داریم روایت داریم و اما حالا دفاع مثلا یک کسی بچه شما را دارد کتک می زند حالا شما دستش را اگر قطع کنی دیگر نمی تواند این کار را بکند خب معلوم است نمی شود دیگر اگر کتک و کتک کاری را کسی بتواند بگوید این هم باز دلیل دارد و کتک تو کتک کاری صاف نایستد که کسی توی سرش بزند یک دفعه می گویید دستهایش را بگیر تو دیگر توی صورتش نزن حرفی، آن یک چیزی و اما بگویید توی صورت تو زد تو هم یکی بزن تا برود گم شود دفاع آیا جایز است نا نه؟ خب اختلافی است ما می گوییم نه اذن حکومت اسلامی می خواهد چون تصرف در مال غیر است لذا از اول فقه تا آخر فقه وقتی مطالعه کنیم می بینیم آن جا که دلیل دارد با آن دلیل می آییم جلو می گوید که نمی توانی غسل کنی تیمم کن، نمی توانی رکوع کنی اشاره کن این ها همه روایت دارد اما حالا یک کسی بیاید برای این که هرج و مرج هم لازم می آید یک کسی بیاید خود سری بگوید خب حالا که نماز برای ما ضرر دارد اصلاً نماز نمی خوانیم به قاعده لاضرر و لاضرار خب نمی شود دیگر یعنی وقتی توی بزنگاه برسیم گیر می کنیم، لذا ایشان می گفتند لاضرر و لاضرار درست است اما ابزار کیست؟ ابزار برای حکومت نه ابزار برای هر که و چون ابزار برای هر که نیست می گفتند این یک امر حکومتی است اگر حرف حضرت امام را بپسندید دیگر باز هم قول مثل مرحوم نائینی باز سالبه به انتفاء موضوع می شود دیگر همه حرف های سالبه ب انتفاء موضوع می شود حرف حضرت امام دیگر مقدم بر همه حرف ها، اگر هم نپسندید حرف حضرت امام را قول مرحوم نائینی بهترین قولهاست. این هم راجع به ترکیب انشاء الله روز شنبه راجع به تنبیهات لاضرر صحبت می کنیم.

وصلی الله علی محمد و آل محمد