جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۰ آبان


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: جلسۀ ششم
    موضوع درس:
    شماره درس: 81
    تاريخ درس: ۱۳۰۰/۱/۱

    متن درس:

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

     

    بحث امسال ما دربارۀ معرفت نفس، يعنی انسان‌شناسی و خودشناسی بود و از نظر اهل معرفت، بهترين بحث‌هاست. حتی پيغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» فرمودند: «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏»،[1][1] جداً اگر کسی خود را شناخت، خدا را شناخته است. پانزده فصل در اين باره با شما گفتگو کردم. بحث ما در فصل شانزدهم اين بحث بود و بحق فوق‌العاده مهم است. بحث جزاها و کيفرهاست. منقسم کردم به سه قسم. يک قسمت مشهور است. هرکسی کار خوب کند، تقيد به ظواهر شرع داشته باشد،‌ پروردگار عالم به او بهشت عنايت می‌کند. هرکه متوغل در گناه باشد و آدم بد و شقی باشد، مورد شفاعت نتواند واقع شود، جهنم می‌رود. و در جهنم عذاب‌های گوناگون دارد. اين معنا مشهور در قرآن شريف و در روايات اهل بيت ما و در ميان مشهور از علما، مخصوصاً علامه مجلسی اوّل و دوّم«رحمة‌الله‌عليهما» است.

    قسم دوّم تجسم عمل بود. اينکه بهشت را خود ما می‌سازيم و جهنم را خود ما می‌سازيم، و آن کسی که آدم بدی باشد، بايد در عمل خود غوطه‌ور باشد. به قول قرآن می‌فرمايد که جهنميان که می‌سوزند خطاب می‌شود:

    «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُم‏‏»[2][2]

    خودتان اين آتش را تهيه کرده‌ايد، پس بسوزيد. آدم‌های خوب برای خود بهشت بنا می‌کنند. لذا وقتی به بهشت رفتند، خطاب می‌شود:

    «كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ»[3][3]

    خوشا به حالتان با اين بهشتتان که خود در دنيا تهيه کرده‌ايد. به اين تجسم عمل می‌گويند و آيات فراوانی دربارۀ اين مسئله هست.

    سوم از جزاها و کيفرها، تغيير هويت است. انسان‌های خوب به واسطۀ اعمال خوبشان و به واسطۀ شب‌بيداری‌ها و به واسطۀ اجتناب از گناهشان و تقيّد به ظواهر شرعشان يک انسان کامل می‌شوند. در روز قيامت علاوه بر اينکه يک انسان کامل و زيباست، يک درخشندگی خاصی دارد که از نور آن هم خود و هم ديگران استفاده می‌کنند؛ و اما اگر آدم بدی باشد و حيوان منش باشد، در روز قيامت به صورت همان حيوان درمی‌‌آيد. در همين دنيا به صورت حيوان است و افرادی که چشم بصيرت دارند، نگاه کنند، می‌بينند و می‌فهمند. بالاخره به صورت يک حيوانی وارد صف محشر می‌شود و بايد به جهنّم رود. اگر جداً شيعه باشد به مرور زمان اين تغيير هويت پيدا می‌شود و يک انسان کامل می‌شود بعد از اينکه در حوض کوثر افتاد و نورانيت خاصی پيدا کرد. به اين تغيير هويت می‌گويند و آدم‌های خوب اين هويت ملکوتی را دارند. لذا با ملائکه سرو کار دارند:

    «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[4][4]

     

    کسانی که گفتند الله و پابرجا روی گفته‌شان بودند،‌ يعنی موحدين و شيعيان کامل،‌ اينها در همين دنيا با ملائکه سر و کار دارند. ملائکه با اينها گفتگو دارند. ملائکه به اينها می‌گويند غم و غصه نخوريد و نگرانی نداشته باشيد. ما دوست شما هستيم، هم در دنيا و هم در آخرت. و اوليای خدا نظيرش را زياد دارند. چنانچه اگر العياذبالله آدم ناجنسی باشد، آدم حيوان منش باشد، با شياطين رفت و آمد دارد، حتی بعضی اوقات می‌تواند شيطان را ببيند و با شيطان حرف بزند. قرآن می‌فرمايد که شياطين می‌گويند ما وحی به تو داريم. قرآن می‌فرمايد اينها از وحی شياطين استفاده می‌کنند: «إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوکُمْ»[5][5] اصلاً طرز مجادله و طرز بی‌دينی را به آنها نشان می‌دهند. اين دنيايشان است و اگر چشم بصيرت باشد، اين را با شياطين می‌بينند و به صورت حيوانی می‌بينند. در جلسات قبل شعرش را از مثنوی خواندم که:

    اين سخن‌های چو مار و کژدمت                      مار و کژدم می‌شود گيرد دمت

    اين تجسم عمل به معنای دوم است و تجسم عمل به معنای سوم اينست که اين نيش‌ها تو را به صورت مار درمی‌آورد. آبروريزی‌ها تو را به صورت عقرب درمی‌آورد. در صف محشر اين شناخته می‌شود اما صورت به صورت مار و عقرب است. غيبت‌ها و تهمت‌ها و شايعه‌ها و آبروريزی‌ها و تجاوزها به ناموس و آبروی مردم، به مرور زمان اين را از آدميت بيرون می‌برد و به صورت درنده‌ای درمی‌آورد. آياتش را قبلاً‌ خواندم و امشب دربارۀ دو آيه با شما صحبت می‌کنم.

    يک آيه مربوط به اينست که آدم‌هايی که کور در اين دنيا هستند،‌ واقعيت‌ها را نمی‌بينند و گناه روی گناه دل اينها را کور کرده است. از گناه لذت می‌برد و نماز برای او سنگين است و بالاخره رابطه با خدا و رابطه با دين و رابطه با دستورات اسلام ندارد. اين کور وارد صف محشر می‌شود: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْکاً»[6][6]، کسانی که اعراض از دين و احکام اسلام دارند، ‌يک زندگی ناخوشی دارند. زندگی چه کنم و چه کنم و بدتر از آن تماس با شياطين جنی و شياطين انسی و معلوم است که زندگی خيلی ناخوش و با بدبختی است. اما بدی کار اينجاست که «وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى»[7][7]، در روز قيامت وارد صف محشر می‌شود اما کور است. تغيير هويت از نظر ديد دارد. با خدا درد و دل می‌کند و می‌گويد خدايا! من چشم داشتم و می‌توانستم ببينم، چرا در اينجا کورم؟ خطاب می‌شود: «قَالَ کَذٰلِکَ أَتَتْکَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ کَذٰلِکَ الْيَوْمَ تُنْسَى»[8][8]، در دنيا ما را فراموش کردی و تجسم عملش اينست که کور در صف محشر باشی و نتوانی واقعيت‌ها را ببينی و معلوم است که جای تو جهنّم است.

    اما آيۀ دومی که مدّنظر است،‌ اينکه قرآن گاهی می‌فرمايد بعضی از مردم دل ندارند و چشم و گوش ندارند و اينها حيوان‌ها هستند، بلکه از حيوان پست‌ترند. برای اينکه حيوان هرچه درندگی داشته باشد، کاری به آن ندارند و حيوان هرچه بد باشد، جهنّمی ندارد. اما تجسم عمل برای اين جهنم درست می‌کند: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»[9][9]؛ بسياری از مردم مثل اينکه خلق شده‌اند که به جهنم روند و راه جهنم را گرفته‌اند و جلو می‌روند. قرآن می‌فرمايد: انسان خلق شده برای اينکه به عالم ملکوت برسد، انسان خلق شده برای اينکه سعادت صد در صد در دنيا و آخرت پيدا کند، پس چطور اين آيه می‌فرمايد: گويا اينها خلق شده‌اند برای جهنم و دوان دوان رو به جهنم می‌روند؟ يعنی به جای صراط مستقيم، راه ضلالت و به جای صراط مستقيم راه بدبختی و غيرمستقيم می‌روند که هر قدمی بردارند از راه و از بهشت دور می‌شوند. قرآن می‌فرمايد: «لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ يَفْقَهُونَ بِهَا» اينها افرادی هستند که دل دارند اما نمی‌فهمند. يعنی تغيير هويت پيدا کرده‌اند و دل اينها به دل حيوانيّت برگشته است. دل دارد اما عاطفه ندارد، دل دارد اما فهم و شعور ندارد. به اين معنا که در آخر آيه می‌فرمايد: غفلت دارند. اما به حسب ظاهر دلی دارد: «لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ يَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لاَ يُبْصِرُونَ بِهَا»، اينها چشم دارند اما نمی‌بينند و کور در معنويت هستند. به جای اينکه قرآن بخواند و نور قرآن ببيند، اما از قرآن خسته می‌شود و اصلاً قرآن در زندگی او نيست. راجع به حق و حقيقت نيز حق را نمی‌بيند و آنچه می‌بيند و لذت می‌برد ضلالت و شهوت و بدبختی است: «وَ لَهُمْ آذَانٌ لاَ يَسْمَعُونَ بِهَا» اينها گوش دارند اما نمی‌شنوند. هرچه برای آنها بخوانند فايده ندارد. مثل کسی که حسابی کر باشد هرچه با او حرف بزنند، نمی‌فهمد؛ آدمی که راه جهنم را گرفته و می‌رود، کور در معنويت و کر در معنويت است و درک حقايق را ندارد و لذت از نماز ندارد و نماز برايش سنگين است. کمک به خلق خدا برای او سنگين است و بالاخره راه غيرمستقيم است. بعد قرآن می‌فرمايد: «أُولٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ» اينها آدم نيستند بلکه حيوانند. بعد می‌فرمايد: «بَلْ هُمْ أَضَلُّ» يعنی بدتر از حيوانند. اينها «أُولٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ»،‌ کسانی هستند که توجه به مطالب ندارند. نمی‌داند برای چه خلق شده است. به قول اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌عليه»، خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و برای چه آمده و  می‌خواهد به کجا رود.

    همين مقدار که بدانيم از کجا آمده‌ايم و اين روح ما که متعلق به اين بدن ما شده و در اين دنيا آمده، برای چه آمده است و می‌خواهد به کجا برسد. خلق شده برای اينکه منازل هفتگانه را طی کند و تازه اول کار است و سير صعودی به سوی قرب خدا داشته باشد تا خدا خدايی می‌کند. به اندازه‌ای که بهشت برای او کوچک است. اما وقتی غفلت باشد، اينگونه چيزها فراموش می‌شود. وقتی اينگونه چيزها فراموش شد، کم کم اين کور در معنويت و بی‌عاطفه و بی‌دل در معنويت و کر در معنويت است و بالاخره به صورت يک حيوان است و کسانی که چشم بصيرت دارند می‌بينند که به صورت حيوان است اما در روز قيامت: «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ»[10][10]، ‌چشم‌ها تيزبين می‌شود و همديگر را می‌بينند و می‌شناسند. می‌بينند که بعضی آدمند و اين آدميت را در اين دنيا پيدا کرده است. بعضی هم حيوانند و اين حيوانيت را در دنيا پيدا کرده است. انتخاب از خودش است و پروردگار عالم او را دو بُعدی خلق کرده است. يک بُعد معنويت که اگر پيروی کند به عالم ملکوت می‌رسد و عالم ملکوت مستخدم او می‌شود. عالم ملکوت متواضع برای او می‌شود. چنانچه بهشت برای او متواضع است. و اما اگر راه کج را انتخاب کرد، به قول قرآن راه ضلالت را و راه کسانی که خدا به آنها غضب کرده است، اين هم در مغضوبٌ‌عليهم رفت، به جای اينکه به عالم ملکوت رود، متوغل در بدبختی و شقاوت می‌شود. کم کم تغيير هويت می‌دهد و به صورت حيوان درّنده و يا حيوان معمولی می‌شود و شناخته می‌شود و حسرت هم فايده ندارد و هرچه حسرت بخورد، نمی‌تواند نتيجه بگيرد. اگر العياذبالله به اينجا برسد، چاره‌ای نيست به جز جهنم و جهنم بايد او را پاک کند، ‌البته اگر شيعه باشد و اگر شيعه هم نباشد: «هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» هميشه بايد در جهنم باشد. اين حيوان هميشه بايد بسوزد و بسازد. ولی اگر شيعه باشد و نشود مورد شفاعت واقع شود و نشود پاک شود و آب کوثر بخورد، آنگاه بايد به جهنم رود و اين را کم نگيريد و جهنم رفتن مشکل است. اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌علیه» که کليد بهشت و جهنم در دستش هست، اما در دل شب «يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيم‏ وَ يَبْكِى بُكَاءَ الْحَزِينِ ... آهِ آهِ مِنْ قِلَّة الزَّادِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ وَحْشَة الطَّرِيق».[11][11]

    پيغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» بيشتر شب را بيدار بودند و تضرع و زاری و گريه داشتند و می‌فرمودند:

    «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي‏ إِلَى‏ نَفْسِي‏ طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً»[12][12]

    ‌يکی از اذکار پيغمبر اکرم اين بود که خدایا يک لحظه مرا به خودم وامگذار. کسانی که به صورت حيوان درمی‌آيند، معنايش اينست که خدا آنها را به حال خودشان واگذاشته و خودشان به جای اينکه انسان بسازند، حيوان می‌سازند و به جای اينکه به عالم ملکوت روند، ‌به جهنم می‌روند. انتخاب از خود انسان است و به قول قرآن بايد: «أُولٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ‌« نباشيم و متوجه باشيم.

    دربارۀ قانون محاسبه اشاره‌ای کردم و بايد هميشه متوجه باشيم و حساب خود را بکنيم. گفتم استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی«رضوان‌الله‌تعالی‌عليه» دم مرگ اين جمله را گفتند و از دنيا رفتند و اين جمله را برای همه و مخصوصاً جوان‌ها گفتند که «توجه، توجه، توجه».

     



    [1][1]. مصباح‌الشّریعه، ص 13؛ بحار‌الانوار، ج 2، ص 32.

    [2][2]. آل‌عمران، 182: «اين [عقوبت‏] به خاطر كار و كردار پيشين شماست‏.»

    [3][3]. الحاقه، 24: «بخوريد و بنوشيد، گواراتان باد، به [پاداش‏] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد.»

    [4][4]. فصلت‏، 30

    [5][5] . الأنعام‏، 121

    [6][6] . طه‏، 124

    [7][7] . طه‏، 124

    [8][8] . طه‏، 126

    [9][9] . الأعراف‏، 179

    [10][10]. ق، 22

    [11][11]. كنز الفوائد، ج 2، ص 161.

    [12][12]. تفسیر القمی، ج 2، ص 75.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365