جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: قاعده لا ضرر2
    موضوع درس:
    شماره درس: 2
    تاريخ درس: ۱۳۸۵/۴/۲۰

    متن درس:

    در قاعده لاضرر اگر حرف من را پسندیده باشید دیگر این بحث های امروز ما همه سالبه به انتقاد موضوع است برای اینکه ما گفتیم قاعده لاضرر یک قاعده عقلایی است شارع مقدس امضاء کرده است آن را متابعت کرده از عرف بنابراین باید ببینیم عرف کجا را می گوید ضرر، بگوییم که شرعاً این قاعده ضرر هست کجا را می‌گوید نه و آیا عام است؟ آیا خاص است؟ در روایات ما اگر ارشادی باشد دیگر عموم ندارد اطلاق ندارد، تابع مایر شد الیه است و تابع مایرشد الیه است یعنی روایت را ولش کن برو روی بنای عقلاء ببین بنای عقلاء چه جور است، اما گفتم قوم اصحاب این را نفرموده اند و تمسک کرده اند برای قاعده لاضرر به روایات اهل بیت و روایات هم به قول مرحوم آخوند به نحو تواتر داریم، بله روایات زیاد است البته ایشان می فرمایند که تواتر اجمالی، ما گفتیم تواتر معنوی، خیلی روایت داریم از اول طهارت تا آخر دیات شاید کسی بررسی بکند بتواند بیش از 200، 300 تا روایت پیدا کند برای قاعده لاضرر خب حالا اگر تعبدی باشد باید یک مقدار روی آن بحث شود لذا چون که اصحاب تعبدی گرفته اند روی این سمره خیلی بحث شده دیگر حالا این فراهم نمی‌دانم باز این چیزهایی است که باید شما جواب بدهید جواب من را بدهید باید ان قلت قلت طلبگی خوب روی آن بکنید دیگر اصحاب روایات را همه را رها کرده اند به این قضیه سمره چسبیده اند این سمره خودش هر چه نجیب بوده روایتش قضیه اش مورد بحث اصحاب شده لذا روی این روایت خیلی بحث شده. یکی از بحث ها این است که این روایت آیا سندش چه جوری است آیا سند دارد یا نه؟ استاد بزرگوار ما حضرت امام اشکال در سندش می کردند می گفتند که این صیقل، حسن بن صیقل توثیق نشده نه مدحش شده نه ذمش شده پس روایت ضعیف السند است اما ظاهراً این جور نباشد برای این که این حسن بن صیقل را دو تا از اصحاب اجماع آن هم بالا بزنطی و حماد بن عثمان هر دو از او روایت نقل کرده اند خیلی هم روایت نقل می کنند و اگر روایتی ولو ضعیف السند باشد یعنی حسن بن صیقل و او ضعیف هم باشد ولو اهل رجال ردش کرده باشند اما اگر اصحاب اجماع از او روایت نقل بکنند دیگر آن نقل اصحاب اجماع جبران می کند اجتمعت الاصحاب علی قبول روایتی که اصحاب اجماع آن روایت را نقل بکنند. این یک حرف است.

    علامه مجلسی اول در روضه ایشان نقل می کنند می فرمایند صدوق فرموده کتاب معتمد الاصحاب یعنی ولو حسن بن صیقل را هم بگویید که نه ذمی دارد نه مدحی دارد حتی ذمی دارد اما اصحاب مورد تاییدشان واقع شده این کتاب حسن بن صیقل را هم علامه مجلسی می فرمایند که صدوق فرموده، صدوق فرموده این روایت معتمد علیه اصحاب است کتاب حسن بن صیقل مورد اعتماد است دیگر حالا یک کسی صدوق او را توثیق کرده فرقی می کند؟ و علامه مجلسی او را توثیقش می کند به این طور که گفتم مرحوم نوری در مستدرک آن هم توثیقش می کند می گوید حسن الصیقل موثق،این حرف است. یک حرف دیگر هم فرمایش ایشان که پذیرفتن آن مشکل است این است که این قضیه سمره در روایات فراوانی آمده حتی بگویید تواتر اجمالی یعنی یقین داریم که این روایت از حسن بن صیقل صادر شده خب باشد، یقین داریم اما حالا حسن بن صیقل وضعش چیست؟ نمی دانیم مگر یک کسی بگوید که نه وقتی تواتر اجمالی پیدا شد دیگر نظر به سند نمی کنیم ما خبر واحد داریم خبر مستفیض داریم خبر متواتر، خبر واحد باید توثیق شود خبر مستفیض آن هم باید توثیق شود یعنی یک سه چهار تا روایت داریم همه ضعیف السند هیچ، اما اگر رسید به تواتر دیگر لازم نیست توثیق بشود، همان به تواتر علم آور است و روایت را حجتش می کند و تواتر منقسم شده به سه قسم، یکی تواتر اجمالی، این مال مرحوم آخوند است می فرمایند مثلا 10 تا روایت ضعیف السند قطع پیدا می کنیم یک کدامش از امام علیه السلام صادر شده، خب قبول کرده اند بعد از مرحوم آخوند این تواتر اجمالی را قبول کرده اند گفته اند که جبران سند می کند تراکم روایات،

    تواتر معنوی آن است که سندهایش ضعیف است اما می دانیم مضمون یک واقعیت دارد اگر در معالم یادتان باشد تمسک می کرد یعنی مثال می زد به شجاعت امیرالمومنین علی علیه السلام می گفت این چیزهایی که نقل شده اگر یک یک بررسی کنیم همه ضعیف است تاریخ است در جنگ خیبر چه کرد، در جنگ احد چه کرد، در مابقی جنگ ها رئیس بود و بالاخره همه اینها یک یک ضعیف السند است اما روی هم که بریزیم یک طناب حسابی است یقین داریم که امیرالمومنین در شجاعت نمره اول بوده می گویند تواتر معنوی تواتر لفظی آن است که یک لفظ با روایات ضعیف نقل بشود برسد به آن جا که این لفظ را بدانیم از پیامبر اکرم صادر شده که مثال زنند کم داریم- به الاعمال بالنیات، می گویند این روایت هایش ضعیف السند است اما به اندازه ای نقل شده که انسان قطع دارد این لفظ از پیامبر اکرم صادر شده به این امر می گوییم تواتر لفظی،

    ظاهراً این تواتر اجمالی و تواتر معنوی و تواتر لفظی را ما بخواهیم از روایات بیرون بکشیم مشکل است برای این که قضیه سمره ولو این که در چند تا روایت آمده اما برسد به حد تواتر اجمالی مشکل است اما آن جوری که من عرض کردم دیگر روایت مصححه است برای این که بزنطی، حماد بن عثمان از او روایت نقل می کنند نه در این روایت لاضرر، جاهای دیگر از روایت نقل می کنند، آن وقت علاوه بر این مرحوم صدوق مرحوم نوری مرحوم علامه مجلسی اول توثیقش کرده اند دیگر حالا توثیق های این ها را ما کمتر از توثیق های دیگران مثلا مرحوم مامقانی اگر توثیق کرده باشد بگوییم موثق است اگر علامه مجلسی توثیق کرده باشد بگوییم نه، کار مشکلی است انصافاً حالا ایشان می گویند این را من نمی دانم من ننوشته ام،که این روایت سمره را حسن بن صیقل در آن نیست و روایت صحیح السند است و روایت نقل شده این را من نمی دانم باید که ببینیم انشاء الله شما ببینید من هم یادم باشد ببینم فرمایش ایشان درست است یا نه؟

    بنابراین این فرمایش استاد بزرگوار ما که پافشاری می کردند روی این روایت سمره و می گفتند ضعیف السند است ظاهراً فرمایش استاد بزرگوار ما درست نباشد، حالا شاید هم ایشان قبول داشتند اما یک رسمی حضرت امام داشتند توی درس این است که خیلی سخت گیری می کردند راجع به سند روایت و خیلی جاها ما این اشکال را به ایشان داشتنم و می گفتیم هم که آقا این سخت گیری ها منافات دارد با عمل اصحاب، اما بالاخره ایشان یک سخت گیری هایی راجع به سند روایت می کردند، راجع به همه روایات من جمله این روایت علی الظاهر از نظر سند اشکالی نباشد.

    اما در این روایت سمره در همین کتاب احیای موات جلد 17 وسائل که آن روایت اولش راکه خواندم روایت که از باب 12 از ابواب احیاء موات بود جلد 17 وسائل، در این باب 12 سه چهار تا روایت نقل می کنند آن وقت یکی از روایتش این است که حضرت فرمودند لاضرر و لاضرار علی مومن گفتند پس بنابراین علی مومن دارد دیگر ما یک قاعده بخواهیم درست بکنیم نمی شود و حتی در عبادات هم نمی توانیم برویم برای این که علی مومن مختص می شود به اضرار بر مومن پس مختص می شود به آن جا که ما مثلا باغ همسایه را بخواهیم خراب بکنیم که مومن است نمی شود و روایت بیش از این دلالت ندارد.

    روایت باز از نظر سند طوری نیست برای این که مرسله عبدالله بن مکان است و عبدالله بن مکان از اصحاب اجماع است و روایت از نظر سند اشکال ندارد، روایت 4 از باب 12 است.

    اما چیزی که اشکال پیدا می کند این است که در روایات دیگر این علی مومن نیست و ما بخواهیم با این تخصیص بزنیم آن روایت ها را گفته اند مشکل است، یک گفته اند مرسله است حجت نیست یکی هم گفته اند بخواهیم تخصیص بزنیم روایت ها را به این روایت این هم جایز نیست یکی هم گفته اند بخواهیم تخصیص بزنیم روایت ها را به این روایت این هم جایز نیست خب هر دو حرف درست نیست مرسله نیست، مصححه است، از آن طرف هم 10 تا روایت باشد اما یک روایت صحیح السند می تواند هر 10 تا روایت را تخصیص بزند، اصلاً روش ما در فقه همین است ما روایت فراوانی داشته باشیم اما مطلق، یک روایت داشته باشیم مقید، روایات فراوانی داشته باشیم تمام یک روایت داشته باشیم خاص، این روایت آن 7، 8 روایت را مسلم تخصیص می زند، من الان یاد ندارم کسی غیر از این گفته این گفته باشد، اگر 7، 8 ، 10 تا روایت داشته باشیم صحیح السند متواتر چه رسد این ها که متواتر هم هستند یک روایت داشته باشیم مخالف این ها آن 7، 8، 10 تا روایت عام باشد حالا یک مضمون باشد یا 10 تا مضمون آن یک روایت خاص باشد مسلم با آن یک روایت تخصیص می زنیم آن عمومات را و غیر از این ظاهراً کسی نگفته،

    الا این که حرف من را بزنید بگویید آقا این یک امر عقلی است عقل ما می گوید که این از باب مثال است علی مومن داشته باشد نداشته باشد عقل ما می گوید طوری نیست روایت ها هم کاشف از آن روایات است پس بنابراین طوری نیست یک کسی فرمایش این ها را بگوید بگوید که حمل عام بر خاص آن جاهاست که یکی منفی باشد یکی مثبت اما اگر هر دو مثبت باشد منافات ندارد ذکر خاص بعد از عام است آن گفته لاضرر و لاضرار این گفته لاضرر و لاضرار علی مومن،

    اما چیزی که توی مسئله هست این است که این علی مومن را اگر ما بخواهیم روی آن حساب بکنیم برمی گردد این که قاعده لاضرر مختص به اموال مردم است و اما یک قدری برویم بالاتر راجع به اعراض مردم است اما روی نماز و روزه روی وضو و غسل دیگر نمی گیرد لاضرر و لاضرار علی مومن خب حالا اگر کسی وضوی ضرری گرفت یا غسل ضرری کرد یا این که تیمم کرد برای این که وضو و غسل برایش ضرر داشت باید بگوییم این روایت لاضرر و لاضرار آن را نمی گیرد برای این که لاضرر و لاضرار علی مومن این مربوط به حق الناس نیست، الا این که یک کسی بگوید که مثل خودکشی می بیند آدم کشی حرام است دیگری را بکشد یا خودش را خب این تفاوتی ندارد من قتل نفس بخیر نفس اوفساد فکانما قتل الناس جمیعاً هم خودش را می‌گیرد هم دیگران را این دیگر زور است انصافاً ولی این جور بگوییم که باز هم این علی مومن هم باشد هم احکام را می گیرد هم معاملات به معنی الاخص، بله اگر کسی بگوید که این علی مومن خودش را نمی گیرد دیگر خواه ناخواه بخواهیم تخصیص بدهیم آنها را نمی شود چرا نمی شود؟ برای این که اعراض اصحاب روی آن است یعنی حتماً همه فقهاء به هر عقیده ای باشند تمسک به این قاعده لاضرر کرده اند از اول باب طهارت تا آخر باب دیات، بنابراین اگر راستی این علی مومن را بخواهیم قید بگیریم بهترین راه همین است که بگوییم اعراض اصحاب است اما اگر این علی مومن را به قول ایشان مصداق گرفتید بیا مصداق گرفتید، مخصوصاً مومن را اگر به معنی مسلمان معنا کردید دیگر قید هم قید غالبی می شود و مثبتین است و اصلاً قیدیت ندارد و امثال این ها، لذا این هم خیلی نباید روی آن بحث بکنیم لاضرر و لاضرار بر فرض هم روایتی داشته باشیم لاضرر و لاضرار علی مومن روایت صحیح السند هم باشد این نمی تواند آن لاضرر و لاضرار علی مومن روایت صحیح السند هم باشد این نمی تواند آن لاضرر و لاضرار اطلاق لاضرر و لاضرار را این نمی تواند قید بزند.

    در بعضی از روایات البته عامه گفته اند لاضرر و لاضرار فی الاسلام که این لاضرر و لاضرار فی الاسلام معنایش این است که در میان مسلمانان ضرر باید نباشد و اما اگر کافر شد ضرر زدن به آن اشکال ندارد بنابراین اگر مسلمان مثل همین قضیه سمره هر دو مسلمانند ولو به حسب ظاهر، لاضرر و لاضرار و اما اگر یک کدام یهودی هستند یک کدام مسلمان لاضرر و لاضرار نه، چرا؟ کلمه فی الاسلام دارد.

    روایت از نظر سند اشکال ندارد مرسله صدوق است و مرحوم صدوق دو جور روایت نقل می کنند گاهی می‌فرمایند در من لایحضر گاهی می فرمایند روی عن ابی عبدالله علیه السلام می گویند باید بررسی کنیم اما یک وقت می فرماید قال ابوعبدالله علیه السلام به طور جزم، می گویند این بررسی نمی خواهد، چرا؟ از جازمات صدوق است بررسی کرده گفتم توثیق سند کرده توثیق سند صدوق خودش رجالی بالایی بوده، استادش هم ابن ولید است توثیقش کفایت می کند و این از آن جاهاست، جازمات صدوق است لاضرر و لاضرار فی الاسلام. لذا این هم همان حرفها که برای علی مومن گفتیم برای این فی الاسلام هم می گوییم برای این که می گوییم قید قید غالبی است وقتی قید غالبی شد دیگر نمی تواند تخصیص بزند، مثبتین هستند نمی‌توانند تخصیص بزند اما مهمتر از همه چیزها اعراض اصحاب است بلکه مسلم در اسلام است که جان و مال و عرض کافر حربی محترم نیست. اما غیر کافر حربی دیگر عرض او ناموس او جان او مثل سایر مسلمانهاست.

    ناصبی اصلاً مستثنای منقطع است آن را ولش کنید اما حالا یهودی ولو در پناه اسلام هم نباشد به این معنا که جزیه ندهد اصحاب می گویند اگر احکام اسلام را عمل نکند کافر حربی است و این را من قبول ندارم نمی‌دانم چه جوری می شود درستش کرد؟ کافر حربی است یعنی چه؟ مثلا الان یهودی ها، نصرانی ها، زرتشتی ها زیر پرچم اسلامند اسلام آنها را پذیرفتیم حالا ما بخواهیم بگوییم جان این ناموس این مال این محترم نیست، نه حتی بالاتر از این این حرف که گفته اند کافر ذمی یعنی الان نداریم برای این که هیچ یهودی و نصرانی عمل به آن جزیه نمی کند وقتی عمل به جزیه نکرد پس بنابراین همه کافر حربی، چند روز قبل دیدن که مرحوم آیت الله آقای سیستانی هم از ایشان یک استفاده کردند راستی هم دعا کنید به ایشان الان در مخاطره عجیبی واقع است الان در خط مقدم جبهه است و انصافاً هم خوب در این چند سال در خط مقدم جبهه کار کرده پیروزی بالایی هم پیدا کرده و انصافاً از نظر احکام فقهی خیلی روشن است باز از ایشان همین را سوال کردند ایشان فرموده اند که همه سنی ها کفار، کفار، یهودی ها، نصرانی ها همه همه این ها هیچ کدام کافر حربی نیستند و در پناه اسلامند و باید مثل شیعه با این ها رفتار کرد ظاهراً همین است دیگر.

    بله کافر حربی فعلاً آمریکاست، صهیونیسم است این ها کافر حربی هستند و الا غیر از صهیونیسم ها، آمریکا هم شک است فیه ما فیه است اما حالا شما داغید بگویید غده سرطانی جامعه بشریت آمریکا کافر حربی است، همه دردسرها زیر سر آن است اما خب صهیونیست ها مسلم کافر حربی اند اما غیر از این ها کافر حربی دیگر نداریم حالا ولو این که در مملکت ما هم نباشند ما برویم مثلا لندن باید طبق قوانین آنها عمل بکنیم از چراغ قرمز خودمان آنها نمی توانیم بگذریم، بگذریم حرام است مثل این که از چراغ قرمز خودمان بگذریم حرام است آن جا هم حرام است ماها از دست راست می رویم، آنها از دست چپ می روند ما نصف شب که هیچ کس نیست بخواهیم از دست راست برویم حرام است نمی شود، حالا دیگر بالاتر از این برویم توی سوپر مارکت هایشان دزدی کنیم به عنوان این که مالشان حلال است، لذا این کلمه فی الاسلام یا نیست یا اگر هم باشد همین قید غالبی من خیال می کنم مرحوم صدوق این را از خودشان اضافه کردنده اند چون که ایشان تصرف در روایات زیاد می کند چون تصرف در روایات زیاد می کنند یعنی معنای خودشان را عقیده خودشان را دخالت در روایت می دهند، و علی کل حال لاضرر و لاضرار این مطلق، اما قیودات روی فتاوای آقایان هیچ کدام نمی‌تواند قیدیت پیدا بکند احدی هم قید نزده، در اصول ان قلت قلتش را کرده اند اما توی فقه که بروند هیچ کدام این را قید نگرفته اند، اگر هم حرف ما باشد که اصلاً مسئله سالبه به انتفاء موضوع است ما می گوییم ببین عقلاء چه می گویند و قید فی الاسلام قید علی مومن عقلاء ندارند و چون عقلا ندارند پس بنابراین ما قید غالبی می‌گیریم، ما می گوییم که یا حجت نیست یا می گوییم قید قید غالبی است. این هم از این مطلب.

    حالا باز هم یک حرفهای دیگر داریم دیگر برای روز شنبه انشاء الله.

    وصلی اله علی محمد و آل محمد.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365