جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: قاعده لا ضرر1
    موضوع درس:
    شماره درس: 1
    تاريخ درس: ۱۳۸۵/۴/۱۹

    متن درس:

    یکی از قواعدی که در فقه ما خیلی به کار رفته است از اول طهارت تا آخر دیات، شما کتابی نمی‌توانید پیدا کنید که در این کتاب فقهی این قاعده لاضرر به کار نرفته باشد، لذا یک مسئله فوق العاده مهمی است.

    قبل از آن که وارد بحث شویم این است که این قاعده لاضرر آیا عرفی عقلی است یا شرعی و تعبدی است؟

    متإسفانه مسئله را متعرض نشده اند اما ظاهر کلامشان این است که می خواهند بگویند قاعده لاضرر یک قاعده شرعی است از همین جهت هم مثل مرحوم شیخ رضوان الله تعالی علیه و بعد تا اساتیدها همه همه تا وارد قاعده لاضرر شده اند تمسک کرده اند به روایت سمره، بعد هم بحث کرده اند آیا این یک مسئله حکومتی است؟ مثل این که استاد بزرگوار ما حضرت امام می گویند، یا نه مسئله حکومتی نیست یکی از احکام الله است و این احکام الله از اول فقه تا آخر فقه هم هست؟ برای این که اگر مسئله حکومتی بود باید در باب قضاوت باشد در باب قصاص و دیات باشد در بعضی از معاملات باشد اما دیگر در باب قصاص و دیات باشد در بعضی از معاملات باشد اما دیگر در باب وضو و غسل که دیگر مسئله حکومتی معنا ندارد، لذا همه ایشان وقتی وارد بحث می شوند می گویند که قاعده لاضرر داریم قاعده مهم است همه جا هست بدون اشکال است و تدل علیه روایت سمره بعدش هم آن کسانی که تفحص داشته اند، تفحص کرده اند در روایات اهل بیت غیر از روایت سمره یک هفت هشت ده تا روایت دیگر هم آورده اند اضافه کرده اند و گفته اند که دلیلش هم این.

    اما ما اشکال داریم و اشکال ما این است همه این روایات ارشادی است نه تعبدی، برای این که همین جور که اسلام قاعده لاضرر دارد عقلاء هم قاعده لاضرر دارند، شما ساعت 8 وعده کرده اید با کسی اما خبر به شما دارند که در وسط راه می خواهند به شما اذیت کند خب عقل شما اذیت کنند چاقوکش ایستاده می خواهد به شما اذیت کند خب عقل شما می گوید نرو، بعد هم به آن آقا می گوید آقا من نیامدم برای این که احتمال ضرر می دادم، یک آبی گذاشته اند در مقابل شما احتمال آلودگی می دهی، احتمال زهر هم نه، احتمال آلودگی می‌دهی نمی خوری بعد می گویند چرا نمی خوری؟ می گویی به قاعده لاضرر، حمام نمی روی، اصلاً مسئله کسی است که اسلام را قبول ندارد حمام نمی رود، ژولیده مولیده است به او می گویند آقا چرا حمام نمی‌روی؟ می گوید حمام رفتن برایم ضرر دارد، دکتر گفته حمام نرو، همین جور که ما راجع به وضو و غسل می گوییم آن هم راجع به نظافت می گوید طابق النعل بالنعل، یا حتی می رسد به آن جاها که بعضی اوقات یک نفع فوق العاده ای را فدای قاعده لاضرر می کند بعد هم می گویند آقا این فایده خیلی مهم، می گوید قاعده اهم و مهم مگر سرت نمی شود؟ و قاعده اهم و مهم در این گونه جاها یعنی ما دو تا قاعده داریم یکی به نام قاعده لاضرر یکی هم مثلا قاعده داریم به نام این که باید اگر احتمال زهر ما دهی و او تشنه هستی نخور، لذا قاعده اهم و مهم، مهمش یعنی قاعده لاضرر خیلی جاها، لذا همین جور که از اول فقه ما تا آخر فقه ما قاعده لاضرر به کار می رود. ما می توانیم بگوییم که در زندگی عقلاء از اول عمرش تا آخر عمرش یا در اجتماع ما در بازار مسلمانها در میان عقلاء قاعده لاضرر در زندگیشان حکمفرماست، «لایکلف الله نفساً الا وسعها» این ارشاد است این اطیعوا الله و اطیعوا الرسول است و قاعده لاضرر یک قاعده عقلائی است، بله این روایتها تأییدش می کند اما اگر این روایتها را هم نداشتیم می گفتیم قاعده لاضرر یک بنا از عقلاء، شارع مقدس ردعش نکرده مخصوصاً به متاخرین این قدر ور رفتن به این روایات هیچ وجه ندارد برای این که روایات ارشادی است تابع ما نیز می شود الیه است باید ببینیم عقلاء چه می گویند؟ هر چه می گویند عمل ما کنیم دیگر حالا بنشینیم این جا بحث کنیم بگوییم که یک روایت داریم می گوید لاضرر و لاضرار، یک روایت داریم می گوید لاضرر و لاضرار علی مومن، یک روای داریم می گوید لاضرر و لاضرار علی مسلم و چه جور جمعش بکنیم؟ می‌گوییم جنب معلوم است چه جور جمع بکنید برای این که عقلاء می گویند هیچ کس نباید به او ضرر بزنید مومن باشد مسلمان باشد کافر باشد، کافرش هم همین طور است مگر کافر حربی باشد و عقیده ما این است که کافر حری هم الان غیر از صهیونیست ها و آمریکا کسی را نداریم، شاید انگلیس ها برای عراقی ها، برای عراقی ها یعنی برای اسلام شاید کافر حربی باشند و اما دیگر مابقی ما کافر حربی نداریم یعنی کافری که در مقابل اسلام حرب داشته باشد صهیونیست ها، خدا لعنت کند این ها خدا لعنت کند آن ارباب بزرگشان، نه خدا لعنت کند این کشورها این قارون های خلیج فارس را که خفه هستند و این اوضاع الان در فلسطین آمده خدا لعنت کند این مسلمانها که از هر نامسلمانی بدترند، بدتر از آمریکا کیست؟ آن کسی که تأیید بکند آمریکا را و با تأییدش حزب صهیونیست بتواند یا بلا را بیاورد بنابراین قاعده لاضرر این است عقلاء هم کافر حربی دارند دیگر، کافر حربی را بگذار در کنار که دیگر هیچ کس به هیچ کس نمی تواند ضرر برساند همین طور که تصرف در اموال مردم هیچ کس نمی تواند بکند الا باذنه لایضر احد علی احد الا ما اخرجه الدلیل آن هم دلیل عقلی الا آن کسی که کافر حربی باشد در اسلام یا در میان عقلاء و حالا چه شده که بزرگان این حرف من را متعرض نشده اند؟ نمی دانم چرا؟ بحث حسابی کرده اند مثل حضرت امام یک بحث خیلی مفصل در درس داشتند که الان هم در کتابهایشان است قاعده لاضرر را یک امر حکومتی می دانستند می گفتند که مربوط به حاکم اسلامی است و الا مثلاً آن انصاری خودش بخواهد برود آن درخت سمره را بکند و بیندازد در مقابلش نمی تواند، باید حکومت اجازه بدهد این ها مربوط به حکومت است خب حرف خوبی است بعد درباره اش صحبت می کنیم کارهای اجتماعی انسان نمی تواند خودش کار انجام بدهد اگر کسی مثلا زد توی گوش شما شما هم بخواهی بزنی توی گوش او نمی شود لاضرر و لاضرار، باید حکومت بزند توی گوش او، حالا اگر مثل حالا این چنین حکومتی نداشته باشیم آقا را می گیرند بعد هم همان ساعت ولش می کنند حالا چه؟ باز هم باید پاداشش را از خدا بگیریم. خودمان بخواهیم مثلا آن تجاوز به ناموس کسی کرده آن هم بخواهد تجاوز به ناموس او بکند، آن خانه او را خراب کردهخ او هم برود خانه او را خراب بکند مسلم نمی شود دیگر، هرج و مرج می شود لذا در این که این قاعده لاضرر دلیل می شود بر این که آن حاکم کار بکند حرفی نیست اما همه اینها که ما بگوییم قاعده لاضرر حکومتی است یا ما بگوییم قاعده لاضرر فتوایی است یا بگوییم هم فتوایی است هم حکومتی است از اول فقه تا آخر فقه به درد می آید همه این ها خوب است اما هیچ کدام این ها تعبد نیست، احتیاج به روایات نیست و اگر مطالعه کرده باشید همه من جمله مرحوم آخوند در کفایه که ما قاعده لاضرر را عقب انداختیم گفتیم مرحوم آخوند قاعده لاضرر را بین اشتغال و استصحاب ذکر کرده هیچ مناط ندارد. چرا این کار را کرده؟ نمی دانم باید آخر کار ذکر کرده باشد ما آخر کار ذکر می کنیم که حالا وارد قواعد شدیم به احترام مرحوم آخوند بعد هم تعادل و تراجیح و بعد از اجتهاد و تقلید مرحوم آخوند قاعده لاضرر مرحوم آخوند را متعرض شدیم این جا مرادم است که مرحوم آخوند خیلی پافشاری دارد این که این روایت سمره را یک جوری درستش بکند، ضرر معنایش چیست، ضرار معنایش چیست؟ فی الاسلام دارد؟ ندارد؟ علی مومن دارد؟ ندارد؟ اگرداشت چه جوری باید جمع کرد؟ و امثال اینها که ما هم دو سه روز باید در این باره صحبت کنیم.

    اما آن که صحبت نشده و باید مهمتر از همه صحبت شود این است که آقا قاعده لاضرر یک قاعده عقلایی است، شارع مقدس تابع بنای عقلاست یک موضوعی از موضوعات عرفی است شارع مقدس تابع آن موضوع است، تا ردع نکرده باشد حجت است، ردعی از این نشده بلکه امضا شده حجت است و جایی هم نداریم در فقه که عقلاء قاعده لاضرر یک جا جاری کنند فقه نکند یا یک جا جاری نکنند فقه جاری بکند این را هم نداریم مثالی که می خواهند بزنند که نداریم مثال می زنند  به غسل و وضو، که عرض کردم به اینها می‌گوییم آقا به غسل و وضو مثال می خواهی بزنی، عرف برو به نظافت، به نظافت مثال بزن، شما می گویید غسل و وضو نظافت برای اسلام است برای نماز است باید غسل کنی باید وضو بگیری این هم می گوید نظافت از عقلاست باید نظیف باشی، حالا او می گوید باید نظیف باشی آن هم می گوید باید نظیف باشی، نظافت او بگویید غیر نظافت او، نظافت او غیر نظافت اوست که این جور هم نیست، حالا بگویید این جور است اما وقتی رسید به این که نظافت ضرر دارد چنانچه وقتی رسید به آنجا که وضو و غسل ضرر دارد در اسلام می گوید غسل نگیر وضو نگیر، در میان عقلاء هم می گوید نظافت نکن عذر موجه هم نداری برای این که آب برای چشمهایت ضرر دارد پس آب به صورتت نزن و سینه پهلو کرده نظافت نکن، خیلی بوی گند می دهی ژولیده هستی مولیده هستی هر کس بیاید می بیند بوی گند می دهی اما اعتراض به تو ندارند چرا به قاعده لاضرر،

    آدم خمس بدهد که ضرر نیست یک اشکال هم این شده که آنها که تعبد گفته اند این اشکال را کرده اند که موضوعات ضرری در اسلام خیلی داریم آن وقت مثال زده اند مثل خمس، زکات خیلی ها هستند که حاضرند جا نشان را بدهند پولشان را ندهند، من تا وارد نشده بودم می دانستم اما نه این اندازه وقتی وارد اجتماع شدم مخصوصاً اصفهانی ها می بینیم چه اوضاعی است.

    حاضر است آبرویش را بدهد اما پول خمس ندهد، گفتند خب این ضرر است اما جواب دادند بابا این ها که ضرر نیست این ها را که عرف ضرر نمی داند این ها اصلاً ضرر نیست تا بگوییم استثنا شده و انصافاً هم این جور است خمس و زکات و مالیات و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و این ها که ضرر نیست، موضوع ضرری باید پیدا کنید نه احکام ضرری.

    و علی کل حال من نمی توانم پیدا بکنم، یک جا پیدا کنید که در میان عقلاء یک ضرری باشد و شارع مقدس بگوید نه این ضرر را متحمل شو، یا به عکس در اسلام یک ضرری باشد که عقلاء بگویند این ضرر را متحمل شو، هیچ جا نمی توانید پیدا کنید، گفتم گشته اند راستی احکام ضرری باشد قرآن می گوید برای همه نماز ضرری است و یک نفرند بگوید جهاد حکم ضرری است هیچ کس نمی گوید، این ها اصلاً عرفاً احکام ضرری نیست، عقلاء هجوم آورده اند بر مملکت شان می گویند افتخارم این است مملکتم را حفظ کنم حالا یک کسی بگوید این جهاد رفتن من برای من ضرر دارد خب به او می خندند دیگر، هیچ کس می گوید جهاد ضرری است؟ حالا یک کسی برای خاطر وطنش یک کسی برای خاطر بهشتش یک کسی هم برای این که خود این مطلوبیت دارد برای این که جهاد است که دشمن را سرجایش می نشاند، در این 8 سال جنگ اگر نداشتید الان صدام این جا حکومت می کرد آقا بزرگ شما هم مثل عراق، آمریکا بود حالا این شهدا ضرر کرده اند؟

    در آن اهم و مهم ها به آن کسانی که دین ندارند شاید هم اسلام بعضی اوقات اجازه بدهد که مثلاً به زن می‌گویند یا زنا بده یا می کشیمت خب حالا اگر زنا ندهد و بکشندش، پیش عقلاء خیلی تعریف این زن را می‌کنند این ها ضرر نیست اینها قانون اهم و مهم است اهم را می گیرد مهم را رها می کند و زیاد هم هست به این ها مثال نزنید به یک مثالی مثال بزنید که موضوع باشد آن هم عرفی، این خلاصه حرف است.

    حالا اگر کسی هم بگوید خب می گوییم که این هم عرفی است همین جور که شما می گویید جهاد ضرری است عقلاء هم می گویند  جهاد ضرری است اما به جا حالا دیگر اگر خیلی پافشاری کنید ما می گوییم ضرری نیست شما خیلی پافشاری کنید باز هم همین هاست می گوییم اگر یک شوهری ایستاده و می خواهند به خانمش تجاوز کنند این برای این که نزنندش برای این که نکشندش فرار می کند همه مردم می گویند عجب بی غیرتی هستی خب بگذار بکشندت، حاضری با زنت زنا بکنند؟ اسلام هم همین را می گوید اسلام هم می‌گوید اگر او را کشتی یا کشته شدی طوری نیست همه جا آن جا که برسد به ضرر و جبران ناپذیر باشد قانون اهم و مهم نباشد اسلام می گوید قانون لاضرر حکم را بر می دارد  موضوع را بر می دارد عقلاء هم می گویند حکم را بر می دارد موضوع را هم برمی دارد عقلاء حکم خودشان را، شارع هم خودش را، این مطلب اول، اگر مطلب من را بپسندید که آقایان نفرموده اند خیلی مسائل حل می شود و اصلاً قاعده لاضرر هم یک قانون عقلایی می شود و به اینها اهمیت بدهید من قانون تعادل و تراجیح را با آن همه حرف ها و با آن همه مشکل ها یک قانون عقلایی اش کردم چنانچه قانون اجتهاد و قانون تقلید را دو تا قانون عرفیش کردم این قاعده لاضرر هم همین است بسیاری از این قواعد فقهیه که بیش از 100 تا قاعده است تعبد در میان آن خیلی کم پیدا می‌شود و تعجب است نمی دانم چرا بزرگان این حرف من را نزده اند؟ نمی زنند؟ و قواعد فقهیه همه همه قواعد عقلائیه است من جمله قانون لاضرر.

    حالا بزرگان رفته اند روی روایات و یکی از آن روایاتش را بخوانم فرموده اند قل وردت روایات مستفیضه فی مدرک ها بل ادعی تو اترها اجمالاً عن العامه و الخاصه درست است این تو اتر هم درست است اگر شما روایات سنی ها و روایات شیعه را جمع کنید تواتر معنوی، تواتر اجمالی، هم نه، تواتر معنوی پیدا می‌کنید، مرحوم آخوند می گویند تواتر اجمالی که معنای تواتر اجمالی این است که تعیین داریم یکی از آنها صادر شده، تواتر معنوی آن است که می دانیم محتوی صادر شده، تواتر لفظی آن است که می دانیم لفظ صادر شده، مرحوم آخوند می گویند اجمالاً شما بیشتر بگویید بگویید روایات متواتر به تواتر معنوی از خاصه و عامه در مسئله داریم از جمله روایت موثقه زراره عن ابن جعفر علیه السلام که این روایت اول از باب کتاب احیاء موات جلد 17 روایاتش را خیلی در آن کتاب احیاء موات نقل می کنند.

    روی المشایخ الثلاثه باسناد هم عن زراره عن ابی جعفر علیه السلام لذا این موثقه بودنش هم کم لطفی شده نه اسناد شیخ طوسی، اسناد صدوق و اسناد کلینی هر سه در این روایت به زراره سند صحیح است خود زراره هم که معلوم است که خیلی بالاست امام باقر علیه السلام این جور فرموده اند ان سمره __ سمره بن جندب کان له عذق فی حائط لرجل من الانصار این ظاهراً باغ مال این انصاری بوده و این احتیاج پیدا کرده یک درخت خرما از این باغ را فروخته به سمره دیگر خواه ناخواه وقتی درخت را بفروشد هم حقابه دارد هم حق الماره دارد خب می توانستم برود توی این باغ سر درختش می توانستم هم از آن آبی که باغ آب می خورد آن درخت را آب بدهد و کان منزل الانصاری به باب البستان خانه این انصاری دو تا اطاق، مثل ماها که نبوده دو تا اطاقک کوخی در این باغ داشته و کان سمره یمر الی نخلته ولایستاذن بدون این که یا الله بگوید وارد خانه می‌شد شاید هم عمداً وارد می شد. خدا نکند یک طلبه این جوری باشد لجباز باشد نه به عکس، خدا نکند انسان یک زن لجبازی داشته باشد، هستند دیگر، حالا این سمره از آن لجبازها بود، آن انصاری به او گفت بابا جان خب حق داری بروی سر این درخت، هر وقت هم می خواهی برو اما یک یاالله هم بگو، گفت خیر نمی‌گویم و ابی سمره، فجاء الانصاری الی النبی صلی الله علیه و آله فشکی الیه و اخبره بالخبر فارسل رسول الله صلی الله علیه و آله و اخبره بقول الانصاری و ما شکی، آوردندش به او گفتند، فقال اذا اردت الدخول فاستأذن فابی گفت درختم است و راهم است و یا الله هم نمی خواهم بگویم به چه دلیل یا الله بگویم؟ نمی خواهم بگویم فابی فلما ابی ساومه حتی بلغ من الثمن ماشاء الله مثل این که وقتی بوده که پیامبر اکرم پول دار بوده مثلاً فتح خیبر کرده حتی رساند به آن جا یک باغ به تو می دهم این درخت را بده به این آقا و برو دنبال کارت برو گم شود گفت من همین درخت را می خواهم و یا الله هم نمی گویم وارد هم می شوم و ابی ان یبیعه فقال لک بها عذق فی الجنه، یک درخت توی بهشت به تو می دهم فابی ان یقبل فقال رسول الله صلی الله علیه و آله الانصاری اذهب فاقلعها وارم بها الیه فانه لاضرر و لاضرار فرمودند برو درختش را بکن ببیند از پهلویش، چرا؟ برای این که اسلام قاعده لاضرر دارد. گفتند این روایت می گوید قاعده لاضرر داریم پیامبر اکرم هم تمسک فرمودند و آن درخت سمره را دستور دادند بکنند بیندازند دور بیندازند در مقابلش، خب دلالت خیلی خوب است البته حکم حکومتی است اما حکم حکومتی است که تمسک روایی دارد یعنی پیامبر اکرم گفتند من این کار را کردم دلیلم قاعده لاضرر است، حالا باز هم روایت داریم تقاضا دارم این قاعده قاعده مهمی است خیلی روی آن مطالعه کنید تا بعد.

    و صلی الله علیه و آل محمد.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365